بهمن 1396
نوشته شده در : پنجشنبه 5 بهمن 1396
نوشته شده در : جمعه 13 بهمن 1396
نوشته شده در : جمعه 20 بهمن 1396 زینبپنجشنبه 3 اسفند 1396 21:52
راستش همه جور پستی رو دوست دارم چه شخصی چه در مورد امریکا. دلیلش صداقت نویسنده است. ولی خب چیزای شخصی رو نمی دونم چرا بیشتر دوست دارم. شاید چون آدم در حالت عادی و وقتی خود شناخته شده اش هست در موردش حرف نمی زنه.مثلا یکبار شما گفتید که الان خونه مستقل گرفتید و در مورد تجربه اش نسبت به همخونگی خواهید نوشت که یا ننوشتید یا من میس کردم ولی کنجکاو بودم. چون خودم تو بدترین شرایط اقتصادی زمان دانشجویی حتی از خوراکم زدم ولی استودیو مستقل گرفتم و هرگز همخونه نداشتم.
پاسخ اسمان پندار : سلام زینب عزیزم، ممنون كه از نظر و سلیقه ات نوشتی، زینب جون راستی پست راجع به همخونه زیاد دارم شاید تو ارشیو روزانه نویسی بتونی پیداش كنی، اون زمان كه همخونه اروپایی داشتیم و فكر كنم كمی هم موقعی كه هم خونه هندی داشتیم و از نامرتبی و كثیفیشون در عذاب بودم نوشته باشم، بهرحال چه خوب كه تو از این تجربه های بد نداری، البته ننوشتی كدوم شهردرس میخونی. ما هم سال اول كه وارد نیویورك شدیم گفتیم عمرا زیر بار هم خونه بریم، بعد یكسال با پولی كه از ایران میاوردیم احاره دادیم كه اون سال ١٧٠-١٨٠ میلیون خرجمون شد بعد دیدیدم تو نیویوك با قیمت پایین نمیشه استودیو پیدا كرد دیگه تقریبا دو ترم جدا تن به همخونه دادیم و زینب حقیقتش الان پشیمونم چرا سال اول اینكار را نكردیم و فضایی جلو رفتیم. خصوصا نیویورك كه اصلا این موضوع كاملا بابه، شهرهای دیگه با یك سوم تا نصف همین اجاره كه میدیم میشه خونه دو خوابه گرفت، خلاصه اگه یك سر به ارشیو بزنی، خصوصا سال اول كلی پست این مدلی پیدا میكنی
زریدوشنبه 23 بهمن 1396 12:29
خب طبیعیه وبلاگهای درپیت خواننده بیشتر داشته باشه همیشه همینطور بوده اما خب تو کیفیت وبلاگ خودت را با اونها مقایسه نکن وبلاگ تو و خواننده هات کلاس خودشون را دارند و حالبه که تقریبا محموعه است یعنی مثلا من اینحا را میخونم کامشبن را هم میخونم
پاسخ اسمان پندار : زری گلم تو خیلی خیلی لطف داری، نه بابا، وبلاگ من كه اصلا قابل مقایسه با كامشین جون نیست، من یك روزانه نویسم كه دنبال بهتر كردن كیفیت زندگی میگردم. اما با این موافقم كه خواننده های باكلاسی دارم، ممنونم عزیزم
رویادوشنبه 23 بهمن 1396 09:43
اسمون عزیز واسه من تنها وبلاگی باقیمونده عالی هستی نکنه یه وقت به سرت بزنه بری.مراقب سلامتیت باش
پاسخ اسمان پندار : رویا جونم لطف داری عزیزم، اره خیلی از وبلاگ نویسهای خوب دیگه نمینویسن یا رفتن اینستا، راستی مطمئنم چند تا وبلاگ خوب را میتونی تو لینكدونی ام پیدا كنی
کامشینیکشنبه 22 بهمن 1396 02:00
آسمونی جان
اخیرا من هم خیلی کم کامنت دریافت می کنم. در اوج دوران رونق وبلاگ نویسی هم محتوای دم دستی و روزمره نگاری های جلف خواننده بیشتری داشت چه برسه الان که کسی حال نداره نوشته های ما را بخوانه. برای خودت بنویس و برای ما که مشتاق تعیقب کارها و خواندن خبر پیشرفت ات هستیم.
پاسخ اسمان پندار : كامشین نازنینم
واقعا حیف و صد حیف كه تعداد كمی با وبلاگ و نوشته های عالی ات اشنا هستند. ممنون كه با تموم وجود و باعشق مینویسی.
من خیلی مدیون این وبلاگ و دوستهایی مثل شما هستم، اینجاو وجود دوستهای عزیزی مثل تو، توروزهای سخت عین سنگ صبور برای من بوده و بطرز باورنكردنی بهم ارامش داده و راه رانشون داده، ممنون همه تونم
زینبشنبه 21 بهمن 1396 21:28
من وبلاگتو مرتب میخونم و خیلی دوست دارم. گاهی نظری به ذهنم رسیده حتما نوشتم.
از تنبلی نیست که همیشه کامنت نمیگذارم. از خوندن روزمره هات لذت میبرم ولی همیشه نظر یا سوال خاصی ندارم.
به هر حال ممنون که مینویسی.
پاسخ اسمان پندار : زینب گلم ممنون كه هستی و من هم همه شماهارا دوست دارم و باهاتون ارتباط برقرار كردم، چقدر خوب كه اینجا را دوست داری، راستی كدوم نوع پستها را بیشترمیپسندی ؟
ممنون از تو
مهرانشنبه 21 بهمن 1396 08:46
سلام خانم دكتر عزیز
خدا بد نده ...
چرا مواظب خودتون نیستید ؟
یك احتمال هم هست كه امكان داره درد دستتون به خاطر سرما باشه یك مدت گرم نگه دارینش ، انشاالله هر چه زودتر خوب بشید.
در آخر
خواهش می كنم به خاطر همون چند تا همراه همیشگی هم كه شده ادامه بدید..
شاد و سلامت و تندرست باشید
پاسخ اسمان پندار : سلام مهران عزیز، خوبم، دست دردم جدی نیست، یكجورهایی فقط میخواستم مطمئن بشم بهونه هم شد یك چك اپ هم بكنم، اتفاقا راستین هم ترغیب شد بره دكتر و درخواست چك اپ كنه.
شما لطف داری حتما، راستش این وبلاگ و خواننده ها بخصوص سال اول كه واقعا تحت فشار و استرس بودم خیلی خیلی بمن كمك كرد. برای همین یكجورهایی اینجا و خواننده ها را دوست خودم میدونم، گاهی فقط اونقدر كم كامنت میگیرم كه شك میكنم مطالب برای خواننده ها جالب باشه.
ممنون
نوشته شده در : شنبه 28 بهمن 1396 ساجدهسه شنبه 1 اسفند 1396 10:50
خیلی از لطف شما تشکر میکنم. امیدوارم همیشه موفق باشید
پاسخ اسمان پندار : خواهش میكنم ساجده جان، انشالله كه كارهای پذیرشت با موفقیت انجام بشه
سه شنبه 1 اسفند 1396 09:35
سلام اسمان جان خوبی؟ خیلی خوب بود و جدای همه اینا اتحاد و اینکه هوای همو در غربت دارن قابل تحسینه چیزی که ما ایرانیا کمتر داریم.
پاسخ اسمان پندار : سلام عزیزم، ممنون، درست میگی، من یكی دوبار از ایرانیهای اینجا شنیدم كه باید از ایرانی فاصله گرفت، نمیگم همه بدن و به هم بد میكنند، من حتی رابطه های دوستی اینجا را بهتر از ایران دیدم اما در كل به اندازه بقیه ملیتها مثلا هندیها هوای هم را نداریم
رویادوشنبه 30 بهمن 1396 11:32
اسمون عزیز با تمیز نبودن چینی ها موافقم و یه چیزی را یادت رفت بگی غذاهاشون وایییی.نمیدونم ولی من که نتونستم باهاش کنار بیام و دوست داشته باشم.
پاسخ اسمان پندار : هاهاها راست میگی رویا، كامل این بخش یادم رفت، اتفاقا چقدر خاطره غذایی ازشون دارم، از اونموقع كه چین بودم و میدیدم سوسك و ملخ و كرم سرخ شده میخورن و بووووی غذاهاشون كه چندبار حالم را بد كردتا حالا و ورژن امریكاییشون......راستی یك بیشنهاد رفتی رستورانشون ساسمی چیكن را امتحان كن، تنها غذای چینی هست كه من میتونم بخورم و راستش خوشمزه هست
ااا حیف شد، باید یكبار بنویسم
بهارکدوشنبه 30 بهمن 1396 01:06
نه عزیزم چه اجباری عاخه. این حرفو نزن. اتفاقا من خودم هم دلم میخواد این دریچه ی گفتگو بین ما بسته نشه و باز بمونه. عالیه.
پاسخ اسمان پندار : خیلی هم عالی، میدونم وبلاگ از نظر خیلیها قدیمی شده اما من خیلی به اینجا عادت كردم و دوستش دارم
ساجدهیکشنبه 29 بهمن 1396 19:37
ممنون خانم آسمان.خیالم کمی راحت شد. از لطف شما ممنونم. ان شاء الله موفق باشید. اگر امکان دارد در مورد نحوه آموزش هم اطلاعاتی بفرمایید. البته اگر فرصت داشتید. مثلا اینکه یک ترم چند هفته است یا هر درس چند روز در هفته برگزار میشود. ممنونم.
پاسخ اسمان پندار : خواهش میكنم ساجده جان، خوشحالم رفع نگرانی كردم، ساجده جون فكر كنم تو ارشیو پستهایی را بتونی پیدا كنی كه مفصل از درس و مدرسه نوشته باشم، اما بطور كل یك ترم سه ماه و نیمه، و برای درس سه واحدی سه ساعت در هفته كلاس داریم.
موفق باشی
بهارکیکشنبه 29 بهمن 1396 01:26
سلام آسمونی جون. مرسی که مینویسی. باز هم بنویس ما میخونیم. ولی کامنت باید خودش بیاد. منم اتفاقا این روزا اونقدر سرم شلوغه که فقط وقت میکنم یه سر به وبلاگای مورد علاقه ام بزنم و بخونم و تو دلم به حرفاشون فکر کنم. موقعی که دارم کارامو انجام میدم هی به نوشته ها فکر میکنم و میگم خوب چه باید گفت در کامنت. حقیقتا این کامنت اون عصاره ی اصلی نوشتن وبلاگ هست و اگر نباشه نوشتن بی معنا میشه. ولی باید پذیرفت که نیست و تموم شده و اون دوران پرشکوه دیگه تکرار نمیشه. همه اش هم تقصیر این فیس بوک و اینستاگرامه که ما رو تنبل کردن.
پاسخ اسمان پندار : سلام بهارك جان، عزیزم به خودت سخت نگیراگه حسش بود كامنت بده اگه هم نبود بیخیال، اصلا هركاری اگه توش اجبارباشه دیگه لذت نداره.
شنبه 28 بهمن 1396 21:58
سلام خانم آسمان ببخشید مزاحم شدم. من یک سوال دارم. من برای سال آینده قصد دارم اپلای کنم. امروز در یک وبلاگ مطالبی از یک خانم خواندم که شرایط را برایم خیلی سخت کرده است. در آن وبلاگ نوشته شده بود که خانمها با حجاب در دانشگاه دچار مشکل هستند و اساتید به آنها توجه نمی کنند و برای تدریس در دانشگاه و پیدا کردن کار بسیار دچار مشکل هستند که ایشان حتی تصمیم به تغییر رشته گرفتند. ببخشید من حجابم برایم مهم است و بابت این موضوع خیلی نگران هستم. ممکن است نظرتان را بفرمایید. خیلی خیلی ممنونم.
پاسخ اسمان پندار : سلام عزیزم، خوب راستش من اصلا همچین چیزی اینجا توی نیویورك و یا دانشگاهمون ندیدم، از اتفاق ما تو دانشگاهمون دختر محجبه خیلی داریم و همه براحتی ازمایشگاه میرن و درس میخونن، بنظرم ممكنه مقطعی یك دانشگاه و یا استاد اسنطور برخورد كرده كه اتفاقا اینجا خیلی راحت میشه پیگیر شد و از تكرارش جلوگیری كرد، البته اینرا هم بگم مورد نژادپرستی هنوز هست، تو نیویورك باتوجه به حجم زیاد مهاجركمتر، اما حتی من خودم هم برخورد داشتم، احتمالا شهرهای كوچیكتر و جنوبی تر با حجاب این مورد شدیدتر بشه. اما این هم یك بخش از عوارض مهاجرته. بنظرم با اینحال اگه نگرانی شهرهای بزرگتر و شمالی تر را انتخاب كن، موفق باشی
کامشینشنبه 28 بهمن 1396 19:28
آسمونی جان
در گزارش ات خیلی خوب مرز بین توصیف کردن و قضاوت ننمودن را رعایت کرده بودی و اصلا هم نوشته ات نژاد پرستانه نبود. من با چینی ها برخورد خاصی نداشته ام، هر چند بیشتر دانشجوهای خارجی دانشگاه چینی هستند. این ملت انقدر در طول تاریخ
از خودی و ناخودی آسیب دیده اند که عدم اعتماد به غیر از حلقه نزدیک آشنایان باید در آن ها به یک کد ژنتیکی خاص تبدیل شده باشه. چینی ها جزو بیچاره های تاریخ هستند.
پاسخ اسمان پندار : سلام كامشین عزیز
ممنون از تعریفت، جالبه من اصلا نمیدونستم چینیها جز دسته ادمهایی بودن كه تو طول تاریخ اذیت شدن، حداكثر اطلاعات من در حد میدون تیان ان مه هست. نمیدونم چرا هرچی میخوام جواب این كامنت را ادامه بدم یاد ایرانی جماعت میافتم، همین الان از خوندن توییتر میام و از كامنتهای مردم و ذات خودمون در تعجبم و هیچ تعریفی برای خودمون پیدا نمیكنم
No comments:
Post a Comment