خرداد 1397
نوشته شده در : شنبه 5 خرداد 1397 زریدوشنبه 7 خرداد 1397 14:17
سلام
خب من اینستا داشتم که از روی گوشی ام پاک کردم و البته صفحاتی که فالو کرده بودم بخش عمدی اش صفحاتی بود که بهم ایده و انگیزه میداد اما یه جایی دیدم خیلی اذیتم میکنه اینهمه ایده و برام به نوعی شکنجه شده بود چون نمیرسیدم اون همه کارهای خوشایند را انجام بدهم و یه جایی به خودم اومدم دیدم من به اندازه ی کافی از اینستا ایده گرفتم و تا یکی از اینها حذف نشه دیدن این همه موفقیت دیگران برام کلافه کننده شده،تازه من اصلا این پیج هایی که هی استوری میذارند از لحظات شاد و رنگی زندگی اشان را چندان فالو نمیکردم بیشتر صفحاتی بود که روتین واقعی زندگی را داشت یا کلا یه مبحثی را دنبال میکرد، مثلا با شناختن یکی دوتا اپلیکیشن شروع کردم زبان آلمانی را خودم خوندن باورت نمیشه ولی اینقدر خوب و جذابه.... راستی یه سری از این صفحات از این صفحاتشون پول درمیآرند و تبلیغ میکنند اینها را هم واقعا به جنبه ی تبلیغ بهشون نگاه میکنم مثلا تا حالا دیدی کسی بگه وای خوشبحال اون زن که با داشتن مایع ظرفشویی اش اینقدر خوشحاله خخخخ خب چون همه میدونیم اون فقط یه تبلیغه، اما در مورد اینستا هنوز خیلی ها این را باور نکردند...خب در مورد تلویزیون هم واقعیتش اینه ما اصلا تو خونه مون تلویزیون نداریم و از بابت این القا کردن های تلویزیونی راحتیم و اگر قرار باشه چیزی ببینیم گزینشی و انتخاب شده است و تقریبا خیلی محدود...من هم جدیدا حوصله ی این را ندارم که خیلی از زندگی ام را عیان کنم انگار جلوی راحتی آدم را میگیره
پاسخ اسمان پندار : زری عزیزم برام خیلی جالب بود كه اینستا نداری، راستش قبلا فكر میكردم اینستا هم مثل تلگرام همه گیر شده اما الان با خوندن كامنتها متوجه شدم خیلیها هستند كه اینستا ندارن و براشون جالب نیست، راستش من هم با نظرت در مورد صفحات مختلف موافقم، بنظر من هم بعضیهاشون جداتبلیغی هست، بعضیهاشون هم عجیب غریب فقط جنبه شاد و قشنگ زندگیشون را به نمایش میذارن و كمی از واقعیت دور میشه و ادم زندگیش را اون موقع با اونها مقایسه میكنه و فكر میكنه كه فقط زندگی خودشه كه اینهمه بالا پایین داره، مثلا ما اخر هفته ها بیرون میریم اونقدر هم نیویورك جاهای دیدنی داره كه فرضا خیلی راحت میشه هرروز كلی پستهای گل منگلی و انچنانی تو اینستا گذاشت اما مثلا شما كه حقیقت زندگی منرا میدونید شاهدید كه چه مسیر سختی را اومدم و چطور با چنگ و دندون و سختی داریم خودمون را بالا میكشیم، راستی این كه اهل تلویزیون هم نیستی خیلی برام جالب بود، من از اینهام كه اگه خونه باشم صبح تا شب تلویزیون روشنه و برای خودش غارغار میكنه ممنونم از كامنتت
رویادوشنبه 7 خرداد 1397 12:47
آسمون عزیز من خودم موافق اینستا نیستم راستش به نظرم مسخره اس آدم همه چیز زندگیش را بریزه بیرون اینا خوردم اینجا رفتم اینا پوشیدم مامانم اینا گفت این شکلی اجاقم را تمیز کردم این دوستمه و ... اما بعضی هاشون هم مطالب جالب و به درد بخور میذارن در هر صورت اگه کاری نداشته باشم مثل فیلم یا کتاب میرم سراغ اینستا راستش واسم جذابیتی نداره عزیزم شما به وبلاگ نوشتنت ادامه بده ما همه جوره دوست داریم
پاسخ اسمان پندار : رویا جونم، منم نظر تورا دارم كه برای من هم عجیبه كه تموم زندگیشون را به اشتراك میذارن، هرچند توی وبلاگ هم همینه اما بنظر من حسن وبلاگ ناشناس بودنشه كه باعث میشه امنیت ادم حفظ بشه، میدونم قرار نیست كه كار یا حرف خاصی زده بشه كه بحث امنیت مطرح بشه اما با اینحال همینه همه دوستها یا دور و بریها نمیدونن دیشب چی خوردیم كجا رفتیم بنظرم خوبه، البته بنظرم این نظر كاملا فرد تا فرد فرق میكنه، بعضیها از همین تو وبلاگ از همه زندگی نوشتن را هم عجیب میدونند، ممنونم رویا جون كه بمن و این وبلاگ لطف داری
شلالهیکشنبه 6 خرداد 1397 07:13
اینستاگرام اپلیکیشن خیلی خوبیه ولی شاید کسایی که از اعماق وجودشون احساس خوشبختی میکنن خوشبختی شون رو جار نمیزنن و دنبال تایید بقیه نیستن
البته من خودم هرگز حساب اینستا نداشتم و شایدم طرز تفکرم اشتباه باشه!
پاسخ اسمان پندار : شلاله جونم، بنظرم همه ادمها باالا و بلندیهای زندگیشون را دارن، خوشبختی و حس شادی چیزی هست كه باید براش زحمت كشید، افكار منفی را كنار گذاشت و مثبتها را پر رنگ كرد. یا مثل من جایی برای تخلیه منفیها بیدا كرد نمیدونم، بهرحال مطمئنم این دسته از دوستان هم مشكلات خودشون را دارن ولی یادگرفتن به نمایش نذارن و البته خودبخود باعث میشه خودشون هم بخش منفی را كمرنگتر ببینن، شاید هم اخرش داشتن ایجور صفحات به نفعشون باشه.
خیلی خوب میكنی كه خودت را كمتر الوده شبكه های اجتماعی میكنی چون بدجور اعتیاداوره:)
نوشته شده در : شنبه 26 خرداد 1397
نوشته شده در : شنبه 26 خرداد 1397
نوشته شده در : چهارشنبه 30 خرداد 1397 مهرانیکشنبه 3 تیر 1397 14:03
سلام خانم دكتر عزیز
به نظرم بیشتر تمركزتون بر روی گرفتن گرین كارت باشه بهترهست تا باز كردن یك پرونده جدید
چرا به گزینه بچه دار شدن فكر نمی كنید ؟
در مورد نادوست هم تا می تونید براش دعای خیر كنید و آرزوی بهترین ها رو براش كنید...
اینجوری حستون بهتر میشه و اتفاق های خوبی براتون می افته
پاسخ اسمان پندار : سلام مهران عزیز. راستش هنوز نتونستیم عملا هیچ کاری در مورد اقدام برای کانادا بکنیم. میدونی اگه بابت گرفتن گرین کارت مطمئن بودیم یا پروسه اش انقدر طولانی نبود حتی کانادا به ذهنمون هم نمیرسید. قضیه اینه فعلا تا مقاله ها بیرون نیاد و تعداد سایتنشون معلوم نشه. اصلا نمیشه گرین کارت را شروع کرد اگر هم مقاله ها خوب سایت نگیره که حودش میشه پروسه 2+ 2+1+1=6 سال دیگه. خیلیه. خیلی طولانی.
نادوست واقعا نادوسته تو پست بعدی کمی بیشتر از کارهاش میگم. اما ممنون از توصیه برای حس خوب.
بچه هم: مهران عزیز. اگه بچه دار بشیم. دقیقا دوهفته فقط میتونم مرخصی برای بچه بگیرم. اونهم وسط اینهمه کار. خونه خیلی کوچیک. بدون کمک خانواده ها. با اینهمه فشار کار. بچه هم فقط برای خودش سیتیزن میشه و منفعتی به حال ما نداره. بهر حال چیزی هست که دیر یا زود باید بهش فکر کنیم
ب...ه...ا...ر...کیکشنبه 3 تیر 1397 01:20
از دست نادوست. اینجام تو سیستم اداری همین وضعیته. الان من ستاره شناسیم بدک نیست و چون جزو دروس تدریس شده ی ایران نبوده هیچ دبیری به اندازه من ستاره شناسی رو وارد نیست و همین میتونه امتیاز مثبتی برای من باشه. ولی بعضی زرنگها هستن که از خالی کردن زیر پای دیگران نمیترسن و حاضرن که ویکی پدیا رو یه شبه قورت بدن تا بتونن جای من که سالهاست برای این رشته زحمت کشیدم رو بگیرن. وجدان کجا بود این وقت شب با دلار هشت هزار تومنی؟
پاسخ اسمان پندار : اخی بهارك جون، چقدر بد، من هم اینجا خیلی از دست نادوست در عذابم، خیلی بده بعضی ادمها همه چیز را حق خودشون میدونن. اصلا عقیده ای به حق بقیه ادمها ندارن، این نادوست هم همه ادمها را غیر خودش تنبل و خنگ ونادون میدونه و همیشه خودش را یك ادم باهوش و فوق العاده میدونن كه بقیه ادمها مفت مفت جایگاه بدست میارن درصورتیكه حقشون نیست. خدا به من و شما با دلار ده هزار تومنی صبر بده
کامشینچهارشنبه 30 خرداد 1397 18:51
آسمونی جان
دوچرخه سواری در تهران خطرناک هست اما غیر قانونی نیست. تا زمانی که خیابان ها در تهران با ماشین بسته نشده بود من دوچرخه سواری می کردم و هیچ مشکلی هم جز رانندگی وحشتناک راننده ها وجود نداشت.
در مورد وکیل و مهاجرت به کانادا...حالا که اعتماد به نفس بهتری در زبان انگلیسی داری کارهای مربوط به مهاجرت را خودتون انجام بدهید. ما برای مهاجرت وکیل نگرفتیم. خودمون همه کارها را کردیم. فقط باید حوصله داشت و همه چیز را دقیق خواند و صد در صد اطلاعات درست داد.
پاسخ اسمان پندار : كامشین عزیزم، اره خوشبختانه توی تهران ازاده، من هم دوچرخه سوار زن تو تهران زیاد دیدم اما خوب عرف نیست و بستگی به نظرگشت ارشاد هم داره كه اون روز اینكار را قانونی بدونه یا نه، مثلا من تو شهر دیگه ای مثل اصفهان خبر دارم یكی از اشناهامون را گشت گرفته بود با اینكه دوچرخه سوارحرفه ای بود و تو همین شهر شنیدم كه دوچرخه سواری ممنوعه اما خانمی را میشناسم كه تو همین شهر خیلی راحت دوچرخه سواری میكنه، خلاصه خودت بهتر میدونی شاید قانونی باشه اما صد در صد حمایت قانون را هم نداره،
در مورد كانادا بیشتروكیل برام حكم مشاور داره و البته اگه قیمت مناسب باشه وكالت را بهش میدیم ، ممنونم دوست عزیزم و خوبم
No comments:
Post a Comment