Monday, December 14, 2020

 اردیبهشت 1399

تحقیقات اینجانب

» نوع مطلب : زیباترین لحظات زندگی ،اظهارفضل ،ازمایش - تز - مقاله ،

از اونجا که دارم روی پیش دفاعم کار میکنم شاید بهترین موقع باشه که کمی از تحقیقاتم به زبان ساده هم بنویسم، فقط چندتا واژه کلیدی تو این تحقیق وجود داره که نمیتونم بگم چون اولین سرچی که بکنید میرسید به من، منم همین جا که گل و بلبل خدمتتون هستم و چه لزومی داره که برید کشف کنید اسمان چه ریختی هست. هرچنداگه کسی با این مبحث اشنایی داشته باشه، احتمالا وقتی مقاله هامون از دست fda ازاد بشه میتونه پیدام کنم، که دمش هم گرم. خوب بریم که موقع اظهار فضل هست. حتما اصطلاح داروی ژنریک و برند را خیلی شنیدید، داروی برند دارویی میشه که اولین بار فرمولش ساخته میشه و بعد وارد بازار میشه، معمولا ازموقعی که کارروی فرمول دارویی شروع میشه تا برسه به بازار ۱۵-۲۰ سالی طول میکشه و همین دوره ۲۰ساله ،مالکیت انحصاری اون دارو را به کارخونه سازندش میده. بعد از تموم شدن دوره انحصار، کپی از دارو با حفظ تموم ویژگیها و عملکرد دارو تو کارخونه های ژنریک شروع میشه، پس داروی ژنریک میشه کپی داروی برند. حقیقتش این اصطلاح تو ایران به اشتباه مصرف میشه چون اصلا داروی برندی وجود نداره و همه داروها ژنریک هستن. حالا بیخیال ایران برگردیم دوباره سر امریکا. داروی برند چندبرابر داروی ژنریک قیمت داره، چون سالها وقت صرف ازمایشهای روی حیوان و انسان میشه تا عملکردش از هرجهت بررسی بشه. و‌این ازمایشها خیلی خیلی گرونه، الان حضور ذهن ندارم اما فکر کنم میلیارددلار( درست گفتم ۲/۶ بیلیون دلار) بشه. بعد کارخونه ژنریک که میخواد داروی مشابه بسازه فقط باید نشون بده عملکرد داروش شبیه برند هست، برای این کار میان ازمایش روی انسان یا حیوان انجام میدن و با گرفتن نمونه از خون و بررسی شباهتهای فارماکوکینتیک ،دارو را تایید میکنن، خوب تا اینجا مشکلی نیست و همه چی گل و بلبل. حالا یک گروه از دارو هاهست مثل بعضی داروهای پوستی، چشمی، ریه که فقط رو همون عضو تاثیر دارن. یعنی اصلا دارو به خون نمیرسه که بخوان از خون نمونه بگیرن. اینجا جایی هست که باید میزان دارو را تو عضو اندازه گرفت و تخصص من هم همین جاست. دو گروه داروی پوستی داریم، اونهایی که از پوست رد میشن و به خون میرسن و اونهایی که محل اثرشون خود پوست هست، تاحالا هیچ روش استانداری برای اندازه گیری دارو تو پوست شناخته نشده، و برای همین قیمت داروهای پوستی ژنریک اندازه قیمت برند هست. یکی دوتا عدد هم خدمتتون بدم که حدود دستتون بیاد. مثلا قیمت نسخه های پوستی سال ۲۰۰۴ پنج بیلیون دلار بوده و این عدد نه سال بعدش یعنی ۲۰۱۳ شده ۱۵ بیلیون دلار. بخاطر همین مشکلات داروهای ژنریک. برای همین fda با دو گروه کار میکنه که یک تکنیک و روش استاندارد برای اندازه گیری دارو توی پوست پیدا کنن. یکی گروهی بزرگ تو اتریش هست و گروه دومی، گروه فسقلی ما هست. گروه اولی دوسال زودتر از ما شروع به کار کردن و‌کلا یک انستیتو بزرگ هست که برای تکنیکشون حق اختراع هم گذاشتن و پول هم دارن درمیارن. گروه دوم هم ما یعنی من و موبور و استادم. گروه اول تاحالا یکی دوتا مقاله هم بیرون دادن اما ما هنوز هیچی مقاله ندادیم و همینطور که قبلا هم گفتم fda یک گرنت جدید داره که هم ما و هم گروه اتریشی براش اپلای کردیم و نتیجه اش شهریور معلوم میشه. بنظرم عملا به هرکدوم از ما که گرنت را بدن. معلوم میشه کدوم تکنیک بیشتر مورد قبول fda هست، متابولیسم پوست هم یک بحث دست نخورده هست، بعضی محققها تونستن با ازمایش خارج از بدن یا مثلا نمونه برداری از پوست ثابت کنن پوست هم متابولیسم داره اما هیچ کدوم فارموکوکینتیک متابولیتهای پوستی را بدست نیاورده بود که این پاییز اینجانب این کار را کردم البته هنوز چندتا ازمایش دیگه هم باید بکنم که از لحاظ علمی داده هام قوی بشه. اما دراخر پول اون هم بیلیونی حرف اول را میزنه و فعلا تمرکز fda استانداردساری تکنیک هست و متابولیسم و این چیزها خارج از الویت و بدرد مقاله میخوره. یعنی مهمترین بخش کارچندسال دیگه میشه که یکی از این دوتکنیک یا هردوش بعنوان روش استانداردبرای اندازه گیری فارماکوکنیتیک داروهای پوستی شناخته میشه، و اون موقع هست که بنده میتونم بادی به غبغب بندازم که بعله تکنیک ما بود. این وسط چندتا مقاله بعد از عهد بوقی گیر ما میاد پ. ن. ۱. نگردید دوستان، اثری از همه این داستانها که گفتم تو اینترنت پیدا نمیکنید، چون تموم داده ها و اطلاعات محرمانه و خدمت fda هست پ. ن ۲. خوب این از اون پستهاست که نمیتونم مدت طولانی اشکار بذارم و بعد یکی دوماه میره تو رمزی پ. ن. ۳ اره واقعا خوش شانس بودم که استادم این گرنت را گرفت و خرکار که با پشتکار تراکتوریم تونستم خودم را بکشم بالا


نوشته شده در : یکشنبه 7 اردیبهشت 1399 hamideچهارشنبه 10 اردیبهشت 1399 20:57

آسمان جون ی سوال دارم خیلی بی ربطه ها خیلی خیلی، ب نظرت من ک الان 28 سالمه تا بخام بیام مثلا بشم 30 سال و سینگل بیام خیلی بده؟ نکنه تا آخر عمرم تنها باشم:((( من میترسم از تنهایی، ب نظرت ازدواج کنم بعد بیام؟ خیلی سخته که، اصن از کجا معلوم اون فرد باهام هم نظر باشه و قبول کنه بیاد اصن خیلیا اولش قبول میکنن بعد شل میشن، من دوس ندارم اینجا فسیل بشم چون برا مهمندسی هیچ ارزشی قایل نیستن تو فامیلمون دکترای مهندسی از دانشگاهای تهران داریم بیکاره دوس ندارم اونجوری بشم از طرفیم نگرانم تنها بمونم:((

پاسخ اسمان پندار : حمیده جون، سوال جالبی کردی. ببین عزیزم اگه میخواهی بیایی سینگل بیا. یعنی فقط برای اینکه تنها نباشی ازدواج نکن، فقط و‌ققط موقعی ازدواج کن که یار و‌همراهی پیدا کردی که مثل خودت فکر کنه و معیارهات را داشته باشه، اما یک واقعیت وجود داره. ببین اگه بیایی ممکنه پروسه ازدواجت چندسالی عقب بیافته تا فرد مناسب پیدا کنی، شاید هم بلافاصله یار و همراه خوب پیدا کنی اما رابطه و ازدواج فقط از سر تنهایی خوب نیست. کلا یک ترازو هست که هم حسنها و هم معایبی داره و باید ببینی الویتت کدومه. مهاجرت کلا سخت هست، اگه همسرت یار باشه خیلی کمکه اما اگه قراره سنگ راهت باشه عملا مهاجرت را سخت تر کردی. بهرحال بشین و با دلت یک دل شو کدوم را زودتر میخواهی، مهاجرت یا ازدواج؟

اسمانیکشنبه 7 اردیبهشت 1399 23:56

صبا و فاخته جون، من الان متوجه شدم جواب کامنتهام براتون نیومده ، کلی هم مفصل براتون نوشته بودم. ای بابا

سه هفته گذشته

» نوع مطلب : غرانه ،روزها در اون سر دنیا (سال ششم) ،

یادتون میاد سه هفته پیش گفتم استادم حسابی سر انگلیسی نوشتنم حالم را گرفت، خوب من تا اون تاریخ بشدت مفید کار میکردم، حتی برای دقیقه هام هم برنامه داشتم و روزی ۷-۸ ساعت کار مفید میکردم، کلی مقاله خوندم، پیشنویس پیش دفاعم را نوشتم، با برنامه های مختلف کار میکردم و یادگیری برنامه r را هم جدی دنبال میکردم، دقیقا از روزی که استادم زد تو حالم، یک هفته هیچ کاری نکردم یعنی یک بازی رو گوشیم نصب کردم و از صبح تا شب اونرا بازی کردم، حالا من اصلا تو عمرم هیچوقت علاقه به بازیهای کامپیوتری نداشتم، هفته دوم بزور خودم را راضی کردم و پیش دفاع را ریوایز کردم و اول فرستادم برای موبور و بعد برای استادم و‌منتظرم تا دوباره با کلی کامنت بفرسته به خودم، کلا هفته پیش روزی ۱-۲ ساعت کار مفید کردم، این هفته هم کتابی راجع به رشته ام را شروع کردم به خوندن اما اونهم درحد روزی دوساعت، بعضی روزها هم اصلا هیچی و فقط بازی میکنم یا فیلم میبینم، کلا این استادم خواست منرا به راه راست هدایت کنه، نمیدونه که زد از بیخ ذوق کار و تحقیق را خشکوند، البته اینطور هم نیست بشینم و از استراحتم لذت ببرم. کلی عذاب وجدان کم کاری و بیکاریم هم گرفتم و تازه حالم هم خرابه و همش حس بد دارم . راستی i-140 را ۲۰ اپریل فایل کردیم و رفتیم تو انتظار شش ماهه، حالا که فایل کردیم وکیلم گفت I am cautiously optimistic, یعنی سرچ کردیم این حرفش یک چیزی تو مایه های ۵۰/۵۰ هست. البته میدونستم خیلی ریسکی هست دارم بدون مقاله اقدام میکنم اما دیگه چاره نداشتم، تو این مدت داریم میگردیم یک دوچرخه دست دوم خوش قیمت هم برای من پیدا کنیم که امسال با دوچرخه برم دانشگاه و بیام. هنوز مورد دلخواه پیدا نشده. راه دانشگاه کوتاه نیست اما اینطور هم نیست نشه رفت و یک قسمتیش هم سربالایی داره. شاید هم یک فرجی بشه کمی وزن کم کنم. خلاصه اینم گزارشی از سه هفته من.


نوشته شده در : پنجشنبه 18 اردیبهشت 1399 یاسشنبه 20 اردیبهشت 1399 05:26

آسمان عزیز امیدوارم به زودی خبر خوب تایید I140 رو برامون بنویسین✌️

پاسخ اسمان پندار : ممنونم یاس مهربونم امیدوارم همه چیز برای خودت و خانوادت بخوبی و شادی باشه:*

یاسشنبه 20 اردیبهشت 1399 05:20

آسمان جان یادم رفت براتون بگم بسیاری از دارندگان ویزای H4 كه همون شخص وابسته به دارنده H1B ، فاقد سوشال هستند و اگر به دلایلی مانند انتظار طولانی مدت برای گرین كارت نتونن كار كنن میان از طریق این شركت ها اقدام به ویزای كار می كنن و وقتی كه ویزاشون تایید میشه تغییر استوس میدن و برای سوشال اقدام می كنن....

پاسخ اسمان پندار : یعنی اول h4 میاد درخواست برای ویزای h1 میده درصورتی که پروسه گرین کارت همسرش طولانی بشه؟ البته اگه اشتباه نکنم h4 اجازه کار و سوشال داره، نه؟ یاس عزیز، ای کاش یکی دوسال پیش از وجود این شرکت ها باخبر بودیم. حیف، این هم رفت جز لیست اشتباهات گذشته، امیدوارم که خبر خوب ۱۴۰ زودتر بیاد و چرخه نرمال زندگی ما شروع بشه. میتونی تصور کنی که هردومون بخاطر شرایط کاری راستین چقدر اذیت شدیم و تو این انتظار طولانی گیر کردم.

یاسجمعه 19 اردیبهشت 1399 23:49

سلامی مجدد

آسمان عزیز من نسبت به i140 که شما اقدام کردین خوشبین هستم و حسی دارم که میگه درست میشه کارتون. ببینید عزیزم الان شما بهتره هیچ تغییری در وضعیت پتیشن نکنین تا جواب نهایی..من همسرم رشته کامپیوتر هستن و دراین رشته کار کردن... بذارید یه مختصر در مورد ویزای کار H1B براتون بگم این ویزا برای نیروی کار خارجی هست که به آمریکا میان یه ویزای دو منظوره که هم مهاجرتی هست و هم غیر مهاجرتی... در حال حاضر بیشتر دارنندگان این ویزا نیروهای کار از هند و چین هستن و البته فارغ التحصیلان دانشگاههای آمریکا که اکثرا فوق لیسانس هستن... این ویزا به نوعی لاتاری هم محسوب میشه... یعنی اگر شرکتی برای شما اقدام کرد صد در صد نیست که این ویزا برای شما دربیاد... اما اکثر شرکت هایی که اقدام می کنن هندی هستن و این مبلغی رو می گیرن به نوعی همون پول زیرمیزی خودمون که خوب هیچ وقت نباید جایی ذکر بشه... یکی از اقوام ما بعد از فارغ التحصیلی در مقطع فوق لیسانس رفت رو ا پی تی و تو این مدت از طریق این شرکتا اقدام کرد برای ویزای كار كه خوشبختانه لاتاری اسمش دراومد و بعد در مرحله بعد وبزای كارش تایید شد... من چند نفر رو می شناسم كه بعد از فارغ. التحصیلی دانشگاه اسپانسر شده و تونستن این ویزا رو بگیرن و در دانشگاه مشغول به كار بشن...

پاسخ اسمان پندار : سلام یاس عزیزم و ممنونم که انقدر مهربانانه وقت گذاشتی و انواع ویزاها را توضیح دادی. یاس جون اره الان اصلا صلاح نیست تغییری تو نوع ویزاهامون بدیم چون باعث عقب افتادن جواب پتیشن میشه، نمیدونم اما خودم هم خیلی خوشبینم و دلم روشنه که جواب مثبت هست.

کامنت دومت بصورت خصوصی اومده من سعی میکنم دوباره عمومی کنم که همه ببینن و استفاده کنن.

ببین یاس جون، من هم اگه به هردلیلی niw نشه باید برم رو پروسه اوپی تی و بعد ویزای h1 یا ویزای کار، فقط بنده خدا راستین حتی سوشال سکیوریتی نداره. یعنی اصلا و ابدا اجازه کار به هرنوعی نداره، اما مطمینا وقتی شرکتهای هندی برای هندیها انجام میدن پس شدنیه، فقط پیدا کردن همچین شرکتهایی از طریق اینترنت راحت نیست ما هم اشنا نداریم که معرفی کنه.

ممنونم از کمک و راهنماییت :)

جودیجمعه 19 اردیبهشت 1399 17:36

آسمان کاملا درکت میکنم منم الان یه هفتس منتظرم یکی از اعضای کمیته دفاعم که یه ادم عقده ای به تمام معناس بهم بگه که بلاخره از پایان نامم راضیه و میتونم دفاع کنم یا نه!منم تو این یه هفته ی انتظار هیچکاری نکردم و به قول خودت هرکاریم میکنم عذاب وجدان میگیرم. به این فکر کن که ما تلاشمونو کردیم همیشه یه سری ها هستن که دوست دارن دنیای بقیه رو هم مثه دنیای خودشون سیاه و تاریک کنن. نزار موفق بشن.

پاسخ اسمان پندار : اوه اوه جودی، چقدر سخته انتظار ، گاهی ادم را کامل فلج میکنه. جودی چه جالب که زمان پیش دفاع من و دفاع تو داره همزمان میشه. منم هفته پیش ریواز پراسپکتسم را فرستادم برای استادم هنوز بعد ده روز جواب نداده، امروز باهاش میتینگ هفتگیم را دارم، ببینم میگه کی میفرسته! بعد از اون میفرستم برای اعضا کمیته. خوشبختانه اعضا کمیته ام ادمهای کار درست اساسی و‌ مهربون هستن و امیدوارم خیلی سر پیش دفاع اذیت نشم. مرسی جودی از پیامت، راستی کامنت اولت ادرس وبلاگت را داشت، یادم افتاد موقعی که تازه ویزای امریکام اومده بود میخوندمت، بعدا تو دوره اومدن بکل گمت کرده بودم. الان خوشحالم که میبینم بعد اینهمه سال باز تو یک دوره حساس مشابه هستیم، فقط باید بیام رمز ازت بگیرم که بتونم بخونمت‌

یاسجمعه 19 اردیبهشت 1399 13:17

سلام

من چند سالی میشه خواننده تون هستم ... یه مدت وبلاگتون رو گم كردم ولی امسال از طریق وبلاگ شیرین پیداتون كردم... تلاش و انگیزه شما همیشه برای من ستودنی هست و از این بابت بهتون تبریك میگم و امیدوارم دوباره تلاشتون رو از سر بگیرید... امیدوارم كارای گرین كارتتون درست بشه... من ساكن یكی از ایالت های شرقی هستم... می تونم ازتون بپرسم چرا همسرتون تو این چند سال برای ویزای كار H1B اقدام نكردن؟ من دور و برم دوستان زیادی رو دیدم كه حتی با پرداخت پول از طریق شركت هایی اقدام به ویزای كار كردن و تونستن ویزا رو بگیرن ... و بعد اقدام كردن برا گرین كارت...برای ایرانیا حتی EB3 هم زود جواب میده... البته جسارت نمی كنم دوست داشتین جواب بدین... پست بچه دار شدن رو خوندم و فهمیدم شما خیلی عاقل هستین و با برنامه میرید جلو... من خودم دو فرزند دارم و اینو بهتون بگم هزینه داشتن بچه بالاست البته این تجربه منه... منتظر خبر خوب تایید شدن I140 هستیم و بعد ان شاءالله I485


موفق باشین...

پاسخ اسمان پندار : سلام یاس عزیز، بذار عکس العملم را بعد خوندن پیامت بدم، یعنی همینطور نگاه میکردم و به علت فکر میکردم، بعد گوشی را دادم به همسرم و گفتم جواب این کامنت را چی بدم اون هم دو دقیقه ای فقط ساکت بود و چیزی نمیگفت. و اما جواب: نمیدونستیم یا فکر نمیکردیم بدون سابقه کار تو‌امریکا بشه. البته رشته راستین با کاری که توش سالها کار کرده وتبحر داره فرق میکنه. اما علت اصلیش اینه باورنداشتیم و فکر نمیکردیم واقعا بشه بدون سوشال سکیوریتی، شرکتی را متقاعد کنیم به راستین کار بده و هیچوقت امتحان نکردیم. درمورد Eb3 هم همینطور، یکم سرچ کردم فهمیدم چه کاری هست. تبلیغش را تو کانالهای ماهواره ایرانی دیده بودیم اما فکر میکردیم یک جور کلاهبرداری هست یا شدنی نیست( ما تجربه بد شرکت کنپارس را هم دلشتیم). دور و بر ما ایرانیها یا دانشجو هستن یا برنده لاتاری گرین کارت بودن یا از طریق پدرو مادرشون اومدن، یعنی حتی یک نمونه اینطور نبود که ببینیم میشه. ما هم به شدت به درامد کش راستین وابسته هستیم. که البته چون شغل کشش مدیریت هست میگفتیم خوش شانس هستیم که شغل جنرال خوبی داره. چی بگم، ای کاش زودتر پیدام کرده بودی یا ای کاش زودتر شنیده بودیم که این راه شدنی هست. ممنونم از پیامت و لطفا دیگه گمم نکن، یعنی شدید به هم فکری دوستانی مثل تو نیاز دارم)))

پ. ن. کامنتت باعث شد بشدت به فکر بریم، یادمه سال اول هفت هشت ماه اپل نمیتونستیم کامیونیتی ایرانی پیدا کنیم، بعد یکی از خواننده های اینجا به اسم ریحان که اون موقع ایران بود بهم پیام داد ایرانیهای هرشهر یک صفحه نیازمندیها تو فیس بوک دارن، از اون طریق ایرانیها را پیدا کنید، یعنی به دوهفته نکشید که ما اولین مهمونی ایرانیمون هم رفتیم و هنوز با بچه های اون جمع دوستیم. الان هم پیغام تو اولین پیامی هست که میبینیم میگه شرکتهای هستن که حتی از طریق پول ویزای کاری میدن، میدونستیم هندیها از هند اینطوری میان، اما نمیدونستیم ما هم میتونیم هرچندپیدا کردن این شرکتها کار راحتی نیست. یاس جون، الان که برای ۱۴۰ اقدام کردیم شایدمنطقی نباشه راستین بره دنبال تغییر ویزا اما اگه اسم یا ادرس شرکتی را داری بهمون بده که حداقل تحقیق کنیم. چون کاملا رفتیم تو فکر.

No comments:

Post a Comment

 سلام این وبلاگ آرشیویست از وبلاگ قبلی من mennomen.mihanblog.com اما مطالب جدید رو در بلاگ اسکای منتشر خواهم کرد لطفا اونجا سربزنید!  ممنونم...