آذر1394
نوشته شده در : چهارشنبه 4 آذر 1394
زریجمعه 6 آذر 1394 08:56
یک ماه خیلی وقت کمیه برای درس خوندن، واقعا الان دیگه به دقیقه ی نودی رسیدی. آسمان فعلا ذهنت را از برنامه ریزی خالی کن و بچسب به درس خوندن. ببین وقتی مدام داری برای آینده برنامه ریزی می کنی، تمرکزت از درس خوندن به حداقل میرسه و واقعا اونطور که باید ذهنت درگیر درس هات نمیشه. حالا اون رو بعدا یه کاریش میکنی. الان بچسب به درست و نمره هات پایین نیاد چون بعدا دیگه نمی تونی جای این رو با یه نمره ی بالاتر پر کنی ولی اونچه که مربوط به آینده است به هرحال یا با پول بیشتر یا زمان گذاشتن بیشتر قابل رفع و رجوعه. موفق باشی
پاسخ اسمان پندار : مرسی زری گلم، اما حتی كمتر از یكماه وقت دارم ، كمتر از ده روز دیگه امتحانم شروع میشه وپشت سر هم و یكهفته ای تموم میشه. نمیشه بیخیال كارها شد، مثلا بلیط رزرو كردم اما چون اینجا تعطیلی تنكزگیوینگ هست استادم را پیدا نمیكنم كه امتحان جامعم را كنسل كنم و از این حرفها
کامشینپنجشنبه 5 آذر 1394 20:59
آسمونی جان
نمی توانی به کسی در ایران وکالت بدهی برای کارهات؟ من هم دلشوره گرفتم.
الان دقیقا حس می کنم چه حسی داری. با صبر و حوصله تصمیم بگیر. شاید با وکالت تام به یک آدم امین قضیه ات حل بشه. شاید هم دارم چرت و پرت می گم. ببخشید. برات دعا می کنم
پاسخ اسمان پندار : مرسی كامشین گلم، برای كار داروخانه بهیچ عنوان وكالت قبول نیست، من حتی پارسال وكالت محضری به یكی از دوستهامون دادم اما عملا تو دم و دستگاه اداری ما وكیل و وكالت هیچ ارزشی نداره . دقیقا حضور خود فرد را میخواهند.هیچ چاره ای نیست بایدو باید برم، ممنونم از دلجوییت، الان كمتر استرس دارم و ذهنا دارم خودم را برای یك پروسه پردردسر دیگه اماده میكنم
نوشته شده در : سه شنبه 10 آذر 1394
فندقسه شنبه 1 دی 1394 23:50
اره مجردی تموم شد هفته پیش ازدواج کردم
پاسخ اسمان پندار : وااای جدی فندقی جون؟ مبارک باشه عزیزم . خیلی مبارکت باشه عروس خانم. انشاله خوشبخت بشی عزیزم
چهارشنبه 18 آذر 1394 20:38
چه قدر سخته تحمل آدمایی که از رفتاره خوب بقیه سوء استفاده میکنن اییییش چه همخونه ی بدی هستن
پاسخ اسمان پندار : اره عزیزم. خوشبختانه از اون روز به بعد رفتار بعدی ازشون ندیدیم. در کل هم خونه داشتن سخته. اما فکر کنم اینها در کل و روی هم رفته قابل تحمل هستن و بد نیستن
فندقسه شنبه 17 آذر 1394 17:17
سلام خوبی خانم دکتر. من غیبتم طولانی شد اما موجه هست. بالاخره امتحان جامع دادم و وارد مرحله دیگه ای از زنذگی شدم زندگی مجردیم . همزمان با اتمام امتحان جامع زندگی مجردیم هم تموم شد اصلا درگیر انتخاب موضوع هم واسه رساله م هم هستم.
راستی عجب هم خونه ای پر رویی دارید یاد یکی از دوستان دوره خوابگاهی افتادم
پاسخ اسمان پندار : سلام فندق جان. بسلامتی . مبارک باشه. فقط نفهمیدم مرحله مجردیت تموم شده. یعنی اینکه ایا داری خبر خوب ازدواج میدی؟ مبارک باشه و ارزوی خوشبختی برای دوست خوب و پرتلاشم دارم
رویادوشنبه 16 آذر 1394 13:16
آسمون عزیز اینجا کاملا حق با شماس اما گاهی آدم اگه سکوت کنه و کوتاه بیاد و مساله را دوستانه تذکر بده بهتره تا اینکه بخواد با دعوا و کلنجار رفتن اونا بازگو کنه تو شرایط فعلی شما زیاد خودت را درگیر نکن این یه تجربه بشه واسه اینکه دیگه اتاق کرایه نکنی و یا با یه آشنا هم خونه بشید با زهم خدا را شکر که شوهر فهمیده ای داری
پاسخ اسمان پندار : رویا جون من که کلا جرات دعوا و سر وصدا ندارم اما متاسفانه تذکر مذکر خوب و خوشگل هم که طرف حساب کار دستش بیاد بلد نیستم بدم. راستش رویا خیلی دلمون میخواد کلا هم خونه نگیریم اما شما دوستهای گل که بیشتر با اوضاع من اشنایید و میدونید فعلا شرایطش را نداریم. فکر میکنم با اشنا هم خونه شدن هم باید سختیهای خودش را داشته باشه. در کل امیدوارم این دوره خونه بدوشی ما هم زودتر تموم بشه که واقعا سخته
میشلجمعه 13 آذر 1394 20:09
به نظرم رفت و امدتون رو فقط به اتاق خودتون محدود کنین، چیزی هم دیگه نمونده.
در مورد حجم کارهات هم به نظر من اصلا عجیب نیست که اینقدر فشار روی شما باشه. داری چند کار مهم رو همزمان پیش میبری و این از هر کسی برنمیاد. واقعا تو این مواقع آدم میفهمه که ظرفیتش چقدر بالاست. نتیجه اش عالی میشه شک نکن. اگر هم نمیومدی همیشه پشیمون بودی اما حالا هم موفقیت اینور رو داری و هم ایران. من یکی که به تو افتخار میکنم.
پاسخ اسمان پندار : میشل گلم. چطور مطوری؟ امتحانهات تموم شد یا هنوز درگیری؟ خداراشکر هم خونه ایها بعد از اون روز بچه های خوبی بودن. البته من هم زیادی حساس شده بودم. میشل چقدر خوب میفهمی که چقدر میتونه فشار و استرس روی ادم باشه. الان امتحانها تموم شده و یک مدت استراحت و بعد ایران و فرصت کمی که برای رفع و رجوع کارها داریم. برام خوش شانسی و روبراه شدن کارها تو مسیر خوب و مناسبش را ارزو کن.راستی میشل جان چرا اینقدر کم مینویسی برات ارزوی موفقیت دارم دوست عزیزم
رها زندگی منپنجشنبه 12 آذر 1394 23:52
اسمان اسمم رو یادم رفت پس دوباره یه عالمه بوس وبغل
پاسخ اسمان پندار : رها جون چه خوب کردی اومدی اسمت را نوشتی من هم هزار تا بوووس و بغل
چهارشنبه 11 آذر 1394 07:46
اینروزا خیلی تو فكرتم اسمان.ارزو میكنم همه چی خوب پیش بره واست.باور كن زندگی واسه ی همه سخته.هركسی به نوعی اون احساس ارامش رو نداره.اما نباید دست از تلاش برداشت .اگه زندگی سخته باید ثابت كنیم ما از اون سرسختتریم.میبوسمت
پاسخ اسمان پندار : خیلی كامنتت خوب بود ، ممنون كه به فكرمی دوست عاقل من، راستی اسمت نیافتاده ، حالا كه این كامنت را گرفتم بگذار بگم امروز با همسر داشتیم راجع به درست بودن یا نبودن تصمیمون میگفتیم ، میدونی شاید اگه ایران بودیم و پیشاپیش میدونستیم زندگیمون این شكلی میشه نمیومدیم ، اما حالا كه اومدیم ووسط راه هستیم فقط و فقط باید جلو بریم، ........ ارامش...... خونه،....... تبدیل شدن اینجا به خونه. امیدوارم یكروزی بشه
زریسه شنبه 10 آذر 1394 23:36
بی خیال آسمان جان، من هم با راستین موافقم خوب کردی نرفتی بیرون. به نظر من هم خیلی مشکلات حاد نیست و در مورد هم خونگی اگر نسبتا خوبند در مورد قوانین تمیز کاری و ظرف شستن با هاشون رک صحبت کنید و به نظرم اگر هم خونه خواستید بکیرید با همین ها بگیرید چون واقعا مشکلش حادنیست.
پاسخ اسمان پندار : اره موافقم زری جون
نوشته شده در : یکشنبه 22 آذر
زریسه شنبه 24 آذر 1394 10:26
واقعا بیست شدی. هوووووووررااا
پاسخ اسمان پندار : اره زری جون ترم پیش یك بیست یك ١٩ گرفتم، اما امسال.....
زریدوشنبه 23 آذر 1394 01:09
وای آسمونی جون حالا امتحانها را چطوردادی؟ خوب دادی؟
پاسخ اسمان پندار : اره عزیزم زری جون ، مرسی ، اون چیزی كه دلم میخواست نمیشه ، یك a را حتما میگیرم یكی دیگه اش یا a یا b وسومی كه همه خراب كردن امیدوارم كمتر از b نشم
نوشته شده در : چهارشنبه 25 آذر 1394
Aliیکشنبه 29 آذر 1394 00:02
سلام
خواهر خوب، خانم آسمان گرامی،
ممنونم که به یاد ما هستید.
در سکوت، همچنان وبلاگ شما رو میخونم و خوشحالم که مینویسید.
برای شما، همسر و خانواده های گرامیتون خوبترینها رو آرزو داریم.
انشالله سرانجامِ پشتکار و تلاش شما، پربار خواهدبود.
پاسخ اسمان پندار : علی عزیز، خوشحالم كه هستی و ممنون، و متشكر بابت ارزوی قشنگت، امیدوارم در همه مراحل زندگیت شاد خوشبخت و موفق باشی.
زریچهارشنبه 25 آذر 1394 19:53
خب خیلی طبیعیه بعد از امتحانات زیاد خوابیدی و عملا چند روزت همینطوری بگذره، ولی دیگه حداقل دو هفته از این مدت رو برو رو برنامه.
پاسخ اسمان پندار : :)))) راست میگی اما باید ببینیم این اسمان خوابالو میتونه از این خواب دل بكنه؛)
نوشته شده در : پنجشنبه 26 آذر 1394
فریداشنبه 28 آذر 1394 09:26
سلام اسمانی جان ببخش چند وقت بود برات کامنت نگذاشته بودم ولی همیشه به وبلاگت سر میزدم تا اینکه مطلب امروزت راخوندم گفتم یه پیشنهاد بهت بدم برای جواب اون چینی که درباره اسلام پرسیده بود اتفاقا به نظرم باید براش میگفتی تا تو را به عنوان یک مسلمان واقعی بشناسه و ترسش بریزه البته میفهمم که خود تو هم ترسیده بودی ولی به نظر من این رسالت تو در اون کشوری هست که بیشترین تبلیغ منفی درباره اسلام در آن اتفاق می افته و این قانون جدید دقیقا مصداق کامل این اسلام هراسی هست ای کاش جای تو بودم آسمانی جان و فقط کمی از این هجمه ناجوانمردانه می کاستم ببخشید که دخالت کردم فقط خواستم کمکی کرده باشم وگرنه میدانم که اگر در ان موقعیت خاص قرار بگیری شرایط فرق میکنه
پاسخ اسمان پندار : فریدای گلم، سلام، اره چندوقته كم پیدایی، راستش كامل میفهمم چی میگی، منظورت را كامل میفهمم، اما حقیقتش این موج ترس جهانی شده و خیلی بزرگتراز تاثیر رفتار یك نفر دو نفر هست، بنظرم باید كاررسانه ای بشه ، اما این ترس و نفرت حتی به بزرگهای جامعه هم سرایت كرده. كلا من این قضیه را بعنوان یك واقعیت بزرگ كه برای جامعه اتفاق افتاده میبینم. مرسی بابت كامنت عزیزم
نوشته شده در : دوشنبه 30 آذر 1394
میشلدوشنبه 7 دی 1394 01:21
كتاب رو برات ایمیل میكنم، راستش خودم هم پرشین بلاگهارو نمیتونم ببینم!
پاسخ اسمان پندار : مرسی میشل گلم، خدا خدا میكردم جواب كامنت را ببینی، چون بمحض بازكردن وبلاگت میره روسایتهای دیگه، البته نه بخاطر كتاب، بخاطر خود وبلاگت، اخه من مدام به وبلاگت سر میزنم؛)
Aliجمعه 4 دی 1394 17:03
سلام خواهر خوب، خانم آسمان گرامی.
انشالله همراه همسر و خانواده هاتون همیشه خوب و سالم و شاد و موفق باشید.
از اونجا که درباره داروخانه هم نوشتید، اگر هنوز هم بین ماندن در ایران و تاسیس داروخانه، یا رفتن به امریکا و تحصیل، امکان انتخاب وجود داره، از این زاویه هم میشه به موضوع نگاه کرد که اگر از نظر مالی درآمد زیادی داشته باشید (تاسیس و اداره داروخانه)، سفر به کشورهای مختلف و حتی گرفتن شهروندی تا اندازه زیادی آسانتر میشه.
انشالله خوبترینها رو داشته باشید.
پاسخ اسمان پندار : سلام علی عزیز ممنون از اینکه هستی و مثل همیشه در مواقع نیاز من را از نظرات خوبت بهره مند میکنی. راستش به این قضیه هم فکر کردم و در نظرش هم دارم. نمیدونم واقعا. داروخانه ها هم مثل مغازه ها هستند. میتونه کم درامد یا متوسط درامد و در موارد خیلی خوب. کاملا پردرامد باشه. چیزی که هست کمی زمانبره. و برای رسیدن به حدی که بشه از طریق سرمایه گذاری اومد با در امد یک داروخانهمتوسط شاید 10-15 سال زمان لازم باشه. از طرفی خوب اگه اینجا بتونم بسطح درامد خوب برسم میشه اینجا هم زندگی متوسط خوبی داشت.که اون هم بد نیست نمیدونم علی جان. هردو بشدت وسوسه کننده هست.وواقعا دوباره بر سر یکی از دوراهی های زندگیم قرار گرفتم خیلی خوشحالم که هستی.
رویاچهارشنبه 2 دی 1394 13:25
عزیزیم ببخشیدا شرمنده ولی شما واسه تصمیم دوم اصلا اصلا خر نشدید ببین آسمون جون من میگم شما هوای هر دو طرف و هر دو تا تصمیم را داشته باش مطمئن باش خدا خودش به موقع بهترین گزینه را خودش بدون هیچ دردسری بهتون نشون میده همه ما اینطوری هستیم همه تلاش میکنیم واسه آینده ای که از 5 دقیقه بعدش خبری نداری از طرفی هم زندگی (در هر جای دنیا که باشی ) واقعیتهای خودش را داره پس نگران نباش و فققققط به خدا توکل کن
پاسخ اسمان پندار : رویا جون چقدر جوابت جالب بود، راست میگی من تا حالا هوای هردوطرف را داشتم والان منتظر اون گزینه اخر یا انتخابهایی هستم كه خدا و زندگی برام داره، بقول تو تلاش و بعد منتظر نتیجه باشیم.خداكنه كار ایران طوری پیش بره كه مجبور به حذفش از زندگیم نباشم، خداكنه این اتفاق بیافته، مرسی عزیزم از كامنت متفاوت و پر انگیزت:)
زریسه شنبه 1 دی 1394 10:30
سلام. آسمون جان آخر تصمیمت شد خودت داروخونه رو دایر کنی؟ نمی تونی یه نفر را شریک کنی باهاش که بهتر به سود دهی بیوفته؟
پاسخ اسمان پندار : سلام زری جون باید برم ببینم چه میشه کرد. چیزی که واضحه اگه داروخانه را بزنی و همه چیز را هم به کسان دیگه بسپاری باز هم هر چند وقت باید برای کارهای اداری برگردی و من این امان را ندارم. برررم ببینم واقعا چیکار میشه کرد. ریسکه اگه شریک موسس پیدا کنم. احتمال داره در عدم امکان دسترسی من به ایران بالا بکشتش. نمیدونم. واقعا نمیدونم. باید برم حسابی پرس و جو
میشلسه شنبه 1 دی 1394 05:26
نمیدونم چقدر به انرژی مثبت و اینها اعتقاد داری؟! اما من وقتی كه روزگارم اصلا خوش نبود و زندكی م به شانس بستگی داشت، به عنوان گزینه اخر كناب شكرگذاری رو دانلود و اجرا كردم و واقعا موثر بود. امیدوارم تونسته باشم متقاعدت كنم كه ازش استفاده كنی. روزی ٥ دقیقه هم وقتت رو نمیگیره.
پاسخ اسمان پندار : میشل جان راستش فكر كنم اگه به شانس اعتقاد دارم باید به كتاب شكرگزاری و روشهای شانس هم ایمان داشته باشم چراكه نه ، امتحان میكنم، اما الان زدم توگوكل چهارپنج تا كتاب مختلف با اسم شكر گزاری دیدم كدومش منظورته؟ راستی میشل جان چندوقته وبلاگت مشكل پیدا كرده و باز نمیشه، اصلا نمیشه رفت تو وبت.
سه شنبه 1 دی 1394 02:57
عزیزم،امیدوارم هر تصمیمی که گرفتی،بهترین هارو برات رقم بزنه،و میدونم که موفق خواهی شد در هر کجا که باشی.پشتکارت قابل تحسینه و برات آرزوی سلامتی و شادی دارم.
پاسخ اسمان پندار : مرسی دوست جون. راستی اسمت نیافتاده اما ارزوت خیلی قشنگه. ااااامین
No comments:
Post a Comment