خرداد1394
نوشته شده در : شنبه 9 خرداد 1394
آسمان جان خوش اومدی
وضعیت و حس و حالت خیلی روی تصمیم گیری من تاثیر میزاره و خوشم میاد كه واقعیت زندگی اینچنینی رو بدونم.. خوشحالم كه پشیمون نیستی.. نه از بابت امریكا رفتن یا نرفتن یا جای دیگه رفتن و ..بیشتر به خاطر اینكه از تصمیمی كه گرفتی راضی بودی.
پاسخ اسمان پندار : سلام دوست جونم.مرسی عزیزم. اسم نذاشتی و تعداد دوستانی که گاها اسمشون اینجا ثبت نمیشه زیاده برای همین نمیتونم حدس بزنم کدوم دوستی. اما ممنونم از لطفت. ارره در کل پشیمون نیستم که رفتم. حتی بااینکه هزینه زیادی کردم وهنوز هم باید بکنم و خیلی اذیتمون کرده و هنوز هم میکنه اما چون تنها راه ممکن برای من بود باز هم پشیمون نیستم. فقط چیزی که الان مهمه اینه که با یکسال تجربه زندگی در خارج از کشور چه تصمیمی برای اینده ام میگیرم. چه مسیری را انتخاب میکنم. خلاصه قدمهای بعدی خیلی مهمه.
بهارکیکشنبه 10 خرداد 1394 21:58
به به سلام رسیدن به خیر. ایشالله همیشه به شادی. خوش بگذره. کنار مامان و بابا و خانواده تون ایشالله خوشی های زیادی رو بچشین و همیشه بخندین. نمیدونم واقعا در مورد اینکه میگن اگه به عقب برگردین دوباره همون مسیر رو میرید یا نه من در مورد شما چی بگم ولی خودم واقعا واقعا واقعا دیگه اون حماقتا رو تکرار نمیکنم ... ای کاش الان با همین میزان تجربه و ذهنیات، بیست سالم بود تا زندگیمو اونجوری که میتونستم میساختم. حیف شد. ولی خوشحالم که شما با اون همه دلهره ای که داشتین هنوزم پشیمون نیستین و دوباره همون مسیر رو میرفتین.
پاسخ اسمان پندار : سلام بهارك عزیزم، مرسی از بابت خیرمقدم گذشته داستان عجیبیه، تازه بنوعی ما همین حالا هم یكنوع دیگه گذشته را تجربه میكنیم وبراش تصمیم میگیریم، امیدوارم ازحالا به بعد زندگیت پر از شادی و خوشی باشه عزیزم، باورم نمیشه بازهم ایرانم و از ایران دارم جواب كامنت میدم:) درست گفتی بهارك جون من پشیمون نیستم كه رفتیم اما خب ناراحت وضعیت زندگیمون هستم، دلم میخواد اونقدر زندگیمون ثبات داشت میتونستم بچه داربشم، اما متاسفانه تازه اول بی ثباتیهاست و زمان من هم خیلی كم ومحدوده:(
شلالهیکشنبه 10 خرداد 1394 08:06
سلام آسمونی جانم
والا چی بگم (آیکون اقدس خانم) !
احساس میکنم خستگی پرواز طولانی هنوز از تنت بیرون نرفته یا شاید توهم اون موجودات خبیث باعث شده زیاد سرحال نباشی ..
امیدوارم اینجا که هستی حسابی خستگی اون چند ماه از تنت بیاد بیرون و فول انرژی برگردی
آمریکا رفتن خیلی خوبه تو هر سنی که باشی به شرط اینکه اول جیبت پر پول باشه و ثانیا دم به دقیقه آبغوره و ادا اطوار من مامانمو میخوامو نداشته باشی این جوابیه که اگه من بودم میتونستم بگم به دوستان
پاسخ اسمان پندار : سلام شلاله جون، فكر كنم اقدس خانم درست حدس زده، سرحال نیستم، كمی بی انرژی هستم، نه مساله خاصی باشه، اونقدر هیچ چیز خاصی نیست كه میگم شاید كمبود ویتامین د دارم، دوست ندارم با این بی حالی پستهای شل و ابكی بذارم، احتمالاتا دوسه روز دیگه كه برادرم وراستین به جمعمون بپیوندن و شروع كنن به گشت وگذار حال و روزم خوب شه:) مرسی از بابت جواب، خوشبختانه من و راستین هم این مدت دلتنگی اذیتمون نكرد، اما كمی مادر راستین ازحالا میگه برنگردید و ناراحتشم، بااینحال تصمیمی هست كه گرفتیم. میدونی شلاله ما به تمام معنی خونه وزندگیمون را فدای رسیدن به ارزو كردیم، كمی هم از دیدن چیزهایی كه ازدست دادیم ناراحتیم ، اما امیدوارم جبران بشه ، امیدوارم
نوشته شده در : پنجشنبه 14 خرداد 1394
سجادچهارشنبه 20 خرداد 1394 21:55
سلام خانم دکتر، خیلی خوشحالم که باز اینجا کامنت میذارم
اول که تولدمون مبارک!منم خردادیم، اونم از نوع آخر آخرش، آخرین روز بهار!
دوم که خیلی برام جالبه که شما سن مادر بنده هستین، یه جورایی ذوق کردم، ولی دنیای شما کجا و دنیای مادر من کجا...
خانم دکتر اراده پولادین شما از بند بند وجودتون پیداست، درس خوندن تو اون شرایط سخت ترین کار دنیاس، من که تازه اول راه پزشکیم اگه ۶ دانگ آسایشم کم شه دیگه نمیتونم درس بخونم، ولی شما... دست مریزاد!
سالهای سالموفقیتتونو ببینم انشاالله
پاسخ اسمان پندار : سجاااد عزیز، خردادی عزیز، تولدت مبارك باشه ، پس متولد ٣١ خردادی نه؟ خیلی تبریك میگم و امیدوارم روز تولد یك كیك كوچیك و شمع را فراموش نكنی:)) برای من هم خیلی جالب بود كه مادرشما همسن من هستند، حتما خیلی افتخارمیكنن كه تو این سن یك پسردانشجو پزشكی دارن، جالبه بقول شما دوتا ادم همسن كه با انتخابهاشون مسیرها و سرنوشتهای متفاوتی برای خودشون انتخاب كردن، امروز تو فیس پوك دیدم مهناز افشار هم خردادیه و ٣٨ سالش شده، اونهم برام جالب بود...... میدونی سجاد درس خوندن بیك زبان دیگه واقعا سخته خصوصا كه زبان اولت نباشه اما درس خوندن در مقابل سختیهای مهاجرت چیزی نبود، خلاصه انتخاب سختی كردم و هنوز هم باید برای نتیجه گرفتن از این انتخاب سختی بكشیم به امید موفقیتهای بعدی هردو
فندوقیدوشنبه 18 خرداد 1394 10:18
تولدت مبارک خانم دکتر
من امتحان دام فرصتی برای تحلیل حرفات در مورد بچه ندارم . اما یادم بنداز حرفات آنالیز کنم
پاسخ اسمان پندار : سلام فندوقی جون، خسته نباشی از درس و امتحان، اخ جوون كه من امتحانهام تموم شده فندوقی جون همه جوره بی انالیز وباانالیز قبولت داریم گل دختر
دوشنبه 18 خرداد 1394 00:19
اسمان عزیز خوشبختم که مثل من خردادی هستی زری چه اصطلاح جالبی به کار برده خوشم اومد این مورد بیماری من هم هست تولدت با یه عالللم آرزوی خوب مبارک
پاسخ اسمان پندار : شلاله جونم مرررسی عزیزم تولد خودت هم مبارك باشه خانم خردادی حرمسرایی، ارره واقعا اصطلاح زری جالب بود.من كه یاد مرتاضهای هندی افتادم
باران پاییزیشنبه 16 خرداد 1394 14:08
تولدت مبارک آسمان.
الاهی همیشه خوش باشی در کنار همسرت.
دلم برات تنگ شده آسمان. می خونمت و خوشحالم ازینکه با تلاشت داری به خاسته هات می رسی
پاسخ اسمان پندار : سلام باران جووون چطوری دوست قدیمی؟ فكر میكردم با من قهركردی كه دیگه سر نمیزنی شوخی میكنم ، راستش فكر میكردم دیگه حوصله خوندن غرغرها وگله های من از زندگی را نداری ، اما خوشحالم كه میبینمت و میگی كه اینمدت هم بودی ، من همیشه بیادت بودم ویادم نرفته یك كنسرت ابی بهت بدهكارم
میشلجمعه 15 خرداد 1394 19:04
تولدت مبارك
پاسخ اسمان پندار : مرسی میشل مهربونم، خوبی
نوشته شده در : دوشنبه 18 خرداد 1394
فندقیجمعه 22 خرداد 1394 23:50
خوب اگع مشکل گرین کارت هم نداشتید چی؟
اگه گرین کارت و زندگی مرفه همراه با کار داشتی باز ترجیح میدادی تا آخر عمر آمریکاباشی؟؟؟
پاسخ اسمان پندار : راستش را بخواهی فندقی جون نمیدونم، در واقع باید جوابم بله باشه اما بعد از بیست روز زندگی تو خونه مامان و لمس ارامش و اسایش دوباره اصلا دلم نمیخواد برگردیم، شاید هم یك علتش این باشه كه من الان سر كار نیستم و شاید هم یكعلتش این باشه ما هنوز طعم هیچ رفاهی را اون طرف اب نچشیدیم، میدونی فندقی جون پیچیدست، خیلی از بچه های اونطرف را میشناسم كه وقتی میان ایران دوست دارن زود برگردن امریكااما تعداد كمی را هم میشناسم كه بعد ازچندماه در مقابل اینهمه سختی كم اوردن و برگشتن ایران ، یا خودمون كه با عذاب الیم مجبوریم برگردیم ، امیدوارم جواب سوالت را داده باشم عزیزم
رها زندگی منجمعه 22 خرداد 1394 11:37
تولدت مبارك با تاخیر اسمان عزیزم.روزهای خوبی رو بگذرونی..
پاسخ اسمان پندار : مرسی رها جووونم، لطف كردی عزیزم
فندوقیپنجشنبه 21 خرداد 1394 10:45
یه سوال برام پیش اومد اونم یهویی
میگ اگه تو یه شرایط مساوی ایران و امریکا پول و کار با حقوق یکسان در هر دو کشور داشتید. کدوم کشور انتخاب می کردید؟و علت انتخاب تون چی بود.
پاسخ اسمان پندار : فندوقی جون دوروزه دارم به سوالت فكر میكنم، شاید اصلا جواب سوالت را بصورت یك پست كنم، اما بصورت خلاصه بگم بستگی داره، با این شرایط :ایران ،چون اینجا احساس راحتی بیشتری میكنم ، اما اگه گرین كارت داشتم :امریكا، البته شرایط مسافرت و اقامت خانواده هامون را هم پیگیری میكردم و هریكی دوسال یك سفر به ایران میكردم، علت بازهم راحتی:)
نوشته شده در : سه شنبه 26 خرداد 1394
پریاپنجشنبه 28 خرداد 1394 09:20
آسمان جان بلاگفا مشكل داره و نمیشه كسانی كه كاربر بلاگفا هستن پست جدید بذارن..!
پاسخ اسمان پندار : مررررسی پریا جووون، راست میگی احتمالا همین دلیلشه، ممنون كه گفتی عزیزم
میشلچهارشنبه 27 خرداد 1394 19:37
همین روزانه نویسی هم خیلی خوبه.
در مورد اون وبلاگی كه نوشتی هم موافقم. منم نگرانشم و ننوشتنشو میزارم به حساب ناراحتی و نا امیدی. در هر صورت امیدوارم به زودی خبر خوبی ازش بشنویم.
راستی شما یك ایمیل از میشل دریافت كرده اید. چك بفرمایید.
پاسخ اسمان پندار : اخ جووووون نامه دارم، الان میرم چك میكنم. اررره سعی میكنم حتی اگه موضوع خاصی ندارم هرازگاهی پستی بذارم اینجا هم به سرنوشت بقیه وبلاگها دچار نشه، خیلی از بچه های فعال یكدفعه خاموش شدن، اما بعضیها مثل مریم جوون ازشدت غم و ناراحتی ادامه ندادن، امیدوارم كه هرجا هستن دلهاشون اروم و شادباشه
سجادچهارشنبه 27 خرداد 1394 12:49
سلام خانم دکتر
خوب چرا از همه جای نیویورک عکس نمیگیرین تو اینستا یا اینجا بذارین ما هم باورمون بشه؟!
به نظرم کار خیلی خوبی باشه
شما خیلی خیلی کم عکس گذاشتین
من باکو از باجه های پارکبانشم عکس گرفتم:-) :-) :-)
دوم که انشاالله اگه امثال شما بمونن تو ایران، جمعیت خودشونو با ۲،۳ تا بچه زیاد کنن ایرانم حتما اینجوری میشه!
مشکل ما کم بودن اعتماد به نفسه!
بدرود:-)
پاسخ اسمان پندار : سلام سجادعزیز، مرسی از پیشنهادخوبت، یكم من تو عكس گرفتن تنبلم ، عكس گذاشتن توی وبلاگ هم كه مصیبته ، باید حجم عكس را كم كرد و بعد دوباره اینجا اپلود كردو خلاصه من كه هربارحوصله نمیكنم و از راستین میخوام، اما عكس گذاشتن تو اینستا خیلی راحتتره، سعی میكنم برگشتم ، علاقه بیشتری به عكاسی نشون بدم واینستا را تا حدی فعال كنم، اما قول نمیدم..... در مور بچه دارشدن و تغییر فرهنگ، شما به من خیلی لطف داری اما واقعیت اینه كه تغییر فرهنگ اصلا كاراسونی نیست و خود ما هم ازجامعه متاثریم، مثلا اونجا فرهنگ لبخندزدن و با غریبه ها حرف زدن خیلی جاافتاده و ما هم مثل اونها رفتارمیكنیم، حالا اینجا بعنوان خانم فقط كافیه به دونفر مرد غریبه لبخند بزنی، باور كن تا دم در خونه میان یا حداقل فكر میكنن خبری هست و یكی دوجمله نامناسب میگن، رواین حساب اقای سجاد عزیز تغییر فرهنگ اصلا بهمین راحتی نیست ......... بازم متشكر ازپیشنهادات خوبت
No comments:
Post a Comment