شهریور1394
نوشته شده در : یکشنبه 1 شهریور 1394
نوشته شده در : یکشنبه 1 شهریور 1394
مهرادیکشنبه 7 آذر 1395 13:56
تبریك می گم خانم دكتر انشااله مجوز داروخانه تهران را هم بگیرید.
پاسخ اسمان پندار : تشكر، اما ارزوی داروخانه در تهران داشتن ،رفت و پیوست به ارزوهایی كه خیلی خیلی دیر اتفاق میافته.
نیوشاشنبه 7 شهریور 1394 12:17
آسمان عزیز
راه سختی در پیش دارید ولی مطمین باشید چون راکد ننشستیددو دارید تلاش میکنید مطمینا یک روزی نتیجه تمام تلاسهاتونو میگیرید...
براتون آرزو میکنم که توان بالا و روحیه عالی داشته باشید برای پیمودن بقیه مسبر
واقعا اینکه دارید با زحمت و تلاش خواسته هاتونو تو زندگی عملی میکنید خیلی جای تقدیر داره؛ خیلی از ماها دست رو دست گذاشتیمو توآرزو و حسرت خواسته هامون میمونیم...
برای کار از راه دور هم بنظرم باید یک انسان خیلی مطمین پیدا کنید تا این حد که انگاری نسخه دوم خودتون باشه...
سخته ولی متاسفانه حسادت و تنگ نظری بین آدمها زیاد شده؛ به نظر منکه اصلا تمام و کمال نباید به کسی اعتماد کنید ؛ واکنش آدمها ساعت به ساعت فرق داره و متاسفانه در جهت شوک بد...
موفق باشید
پاسخ اسمان پندار : نیوشا جان خیلی خوب درکمون کردی و نوشتی. واقعا با چنگ و دندون داریم میجنگیم. راستش ما توی ایران به ثبات رسیده بودیم . داروخانه هم میوه و ثمره سالها کارو زحمتون تو ایران هست. ارزوی مهاجرت کردیم و خودمون را به اینطرف رسوندیم. باز فصل تلاش و دوباره ساختن و دوباره شروع کردن هست. همه چیز از نو همه چیز از صفر یا حتی زیر صفر. امیدوارم همینطور که گفتی یکروزی نتیجه زحمتمون اینطرف را هم ببینیم. راه سخت و طولانی بنظر میرسه حتی نااشنا. و اینبار دل ما طاقت زمان طولانی و زیاد را نداره. امیدوارم همه چیز زودتر و البته بنحو تحسن اتفاق بیافته
بهارک همتیپنجشنبه 5 شهریور 1394 23:35
سلام خانم دکتر گل مون. شرمنده نت مون مشکل داشت که دیر اومدم. ولی از این اخباری که دادین خیلی خوشحال شدم و دوست دارم روزی رو ببینم که تو وبلاگتون اعلام کردین که ماشین و خونه و شغل خوب دارین. حالا امیدوارم با این تحولات عمیق که تو زندگیتون پیش اومده کلا حالشو ببرید و خوش باشید. بابت رمز هم ازتون ممنون.
پاسخ اسمان پندار : بهارک گلم. چطوری؟ من هم اینجا مشکل اینترنت دارم و بسختی میتونم وصل بشم. خداکنه بهارک جون این اتفاقات خوب زودتر بیافته و زودتر از این حالت دربدری و بلاتکلیفی نجات پیدا کنیم و باز گرفتار روزمرگی شیرین ثبات بشیم
فریداسه شنبه 3 شهریور 1394 07:07
سلام آسمانی جان
پس نظر من کو؟؟؟
مرسی بابت رمز و خوشحالم که این خبر مسرت بخش را بهمون دادی امیدوارم هر چه زودتر به ارزوهات برسی
پاسخ اسمان پندار : ااا فریدا جون من نظر جدید ازت نداشتم، نكنه پریده:(
میشلسه شنبه 3 شهریور 1394 05:51
چه خبر خوبی! ایشالا امسال سال خبرهای خوبی باشه كه ازت میشنویم.
پاسخ اسمان پندار : مرسی میشل جان ، امیدوارم، ارزومیكنم برای تو هم سال خیلی خوبی باشه
رها زندگی مندوشنبه 2 شهریور 1394 22:57
اسمم رو تو كامنتم یادم رفته بنویسم.بهرحال مشخصه كه من روزها واست خونه سفید ارزو میكنم
پاسخ اسمان پندار : ااا رها تو بودی، مرررسی عزیزدلم
صبادوشنبه 2 شهریور 1394 17:24
آسمونی جان کاش شرایط کار اینجا رو تو اولویت بگذاری تا درست، تا از نظر مالی خیالت راحت تر باشه تا راحت تر بتونی ادامه بدی.
پاسخ اسمان پندار : اره صبای گلم، ما هم همین تصمیم را گرفتیم، خصوصا كه فرصتش فقط دوتا شش ماه هست، یعنی در كل یكسال ازتاریخ اجازه تاسیس، راستی من تازه فهمیدم شما صباها سه تا هستید ، میشه لطفا اسمتون را یك پسوند یا پیشوند اضافه كنید تك به تك بشناسم
صبادوشنبه 2 شهریور 1394 17:22
آسمونی عزیزم انشااله که همیشه شاد و موفق باشی.
پاسخ اسمان پندار : صبای گلم ، مرسی عزیزم، راستی از اونجا كه صبا زیاد داریم میشه برای اسمت یك پسوند یا پیشوند هم اضافه كنی
دوشنبه 2 شهریور 1394 13:13
وای اسمان جون خیلی خوبه كه موفق شدی و بینهایت خوشحالم.اسمان این نتیجه صبر و تلاشت هستش و من مطمینم بقیه تلاشهات هم جواب میده و یه روز اون خونه سفیده مال تویه...جوووونممممم
پاسخ اسمان پندار : اررررره بالاخره بعد از اینهمه صبر و تلاش اجازه تاسیس را گرفتم، راستش دوست گلم هنوز وقتی به حجم سختیهایی كه اون سالها تو منطقه محروم كشیدم نگاه میكنم میبینم این اجازه در مقابل اونهاكوچیكه، شاید اگه این اجازه تبدیل به یك داروخانه درست و حسابی بشه و به ثمر بشینه اونوقت خستگی اون سالها عسل بشه
رویادوشنبه 2 شهریور 1394 12:24
آسمون عزیز فکر میکنم راه درستی را انتخاب کردی در واقع به نظر من و بدون رودربایستی شما فعلا به پول نیاز دارید پس چرا نباید از شرایط و هنر خودت و تو کشورت استفاده کنی اینجا خیلی ها هستند که سالهاس بدون هر گونه نیاز مالی از این وضعیت استفاده می کنن (منظورم منافع مالی و غیره از هر دو تا کشوره که حداقلش همین چند غاز یارانه اس )شما هم درست تصمیم گرفتید نمی دونم چرا احساس می کنم که امسال به اندازه سال گذشته سختی نداشته باشی و زندگیت نظم و آرامش بیشتری داشته باشه واسه اون مرخصی اجباری هم زیاد نگران نباش فعلا به منفعت مالیت فکر کن موفق باشی
پاسخ اسمان پندار : رویا جون مثل همیشه یك نظر واقع بینانه ازت داشتم ، ممنونم كه درمورد تصمیمات من فكر میكنی و نقاط ضعف و قوتش را گوشزد میشی، راستش روی تو بعنوان دوستی كه مسیررا خوب میبینه و میتونه راهنماییم كنه حساب خاصی باز كردم، كاملا درست میگی، دغدغه مالی بزرگترین مشكل ماست و داروخانه كمك خوبی برای ما خواهد بود، جدا ازاین ما دوتا شش ماه وقت داریم، یعنی یك شش ماه و درصورت تقاضا شش ماه دیگه مهلتش تمدید میشه برای همین چاره ای جز مرخصی نداریم، حست هم كاملا دقیق و درست هست، خود من هم استرس و فشاركمتری نسبت به پارسال حس میكنم و امیدوارم ادامه سال هم همینطور باشه، مررررسی از كامنتت رویا جون
مریمدوشنبه 2 شهریور 1394 11:22
سلام اسمان جان خوشحالم که داری مجوز میگیری اینم یک موفقیت خوب بشمار میره. حسود هم که همیشه و همه جا هست میفهمم چی میگی کلی خون دل میخوری تلاش میکنی به یه جا برسی اونوقت بقیه چشم ندارن ببینن. من تخصصی تو کار شما ندارم که نظری بدم فقط دعا می کنم بهترین برات اتفاق بیافته. اگه خواستی داروخونه بزنی شهرستان ساوه هم جای خوبیه کوچیک نیست ولی گرمه حسابی تا تهران هم 1ساعت بیشتر نیست. مرسی که دوست خوبی برات هستم و دوست خوب برام هستی
پاسخ اسمان پندار : مریم گلم دوست پرمحبتم ، خیلی ممنونم از توصیه و دلسوزیت كه به فكر جا برای داروخانه هستی، خوشبختانه مریم جون امتیازتاسیس داروخانه داخل خود شهرتهران را دارم فقط دعا كن بشه و بتونم تا اخرامسال یك داروخانه خوب بزنم:) مریم جون تو صنف ما غیرازحسادت مسائل زیراب زنی هم هست راستش دلیل رمزی كردن پستم هم بیشتربخاطر همین مساله هست، بازهم مبارك وبلاگت باشه عزیزم
کامشینیکشنبه 1 شهریور 1394 17:19
آسمونی جان
مثل اینکه رمز درست کار نمی کنه من که مطلب را با یک فاصله بزرگ بین پارگراف اول و دوم خواندم.
از بابت پیشرفت کار بهت تبریک میگم. انشالله که همه چی به خوبی پبش بره. سفر خوبی داشته باشی و یک شروع موفق در پیش.
پاسخ اسمان پندار : هاهاها سلام كامشین عزیزم ، عزیز دلم همزمان با انتشارمطلب خواهرم پرید بغل دستم من هم هول كردم بكل یادم رفت رمزبگذارم ممنونم بابت یاداوری ، بزور و زحمت یواشكی رمزراگذاشتم :)))) ومرسی بابت ارزوی خوبت عزیز مهربونم، امیدوارم تو هم روزهای خوبی داشته باشی نازنینم.
نوشته شده در : سه شنبه 3 شهریور 1394
نوشته شده در : چهارشنبه 11 شهریور 1394
ریحانپنجشنبه 12 شهریور 1394 09:03
ما هم میخوایم برای چند ماه اول اتاق اجاره کنیم، فک میکنم تجربه جالبی باشه و توی هزینه ها هم حسابی صرفه جویی بشه مخصوصا ما که اون اول نه کردیت داریم، نه سوشالمون اومده، نه کسی هست ضامن بشه و باید چند تا اجاره رو پیش بدیم.
امیدوارم برای دکتری پذیرش عالی فول فاند از یه دانشگاه معتبر بگیری.
پاسخ اسمان پندار : سلام ریحان جونم. بنظرم تصمیم خوبی گرفتید. هرچندچون گرین کارت دارید یک هفته ای هم میتونی کردیت کارت بگیری هم سوشال بااینحال شاید چون کردیت بالایی ندارید کمی تو پیدا کردن خونه اذیت بشید. از طرفی گرفتن اتاق این فرصت را بهتون میده که قبل خونه پیدا کردن خوب با محیط اشنا بشیدو خیلی هزینه سنگین نکنید. بهرحال برات ارزوی یک شروع راحت و زندگی شاد را میکنم دوست خوبم
زریپنجشنبه 12 شهریور 1394 08:21
به به به سلامتی. کار خوبی میکنی تا میتونی خوش بگذرون و برای روزهای پرتلاش آتی انرژی جمع کن.
پاسخ اسمان پندار : سلام زری گلم. مررسی. سعی میکنم یواش یواش یادبگیرم برای هرچیزی به اندازه واقعیش غصه بخورم. انگاراینطوری هم میشه زندگی کرد و البته خوش ت
نوشته شده در : سه شنبه 17 شهریور 1394
شنبه 21 شهریور 1394 22:28
امتحان زبان خیلی ناجور بود فک نکنم قبول بشم البته دانشگاه گویا اعلام کرده بچه ههایی که چهارصد به بالا شدن مشروط می تونن امتخان جامع بدن . حالا من چهارصدو پتجاه آوردم. واسه هیات علمی هم اقدام کردم سه ماهه هنوز نتیجه نیومده. والله من به همین آموزش و پرورش هم راضیم . اینجا هم رسمیشم خیلی خوبه. میدونی چیه از ارشد من دانشگاه تدریس میکنم یعنی از سال 90از حق التدریسی خسته م فقط میخوام کار رسمی باشه مهم نیس معلم بشم یا استاد
پاسخ اسمان پندار : فندق جونم امیدوارم که قبول کنند. در مورد هیئت علمی عجله نکن. همینکه تدریس دانشگاه میکنی عالیه. سابقه کارت که بالا بره صددرصد اونهم حل میشه. یکی از بچه ها یادمه چندسال درس میداد تا اخرش هیئت علمی رفت . پس بد بدلت راه نده و ازش لذت ببر.
fandoghپنجشنبه 19 شهریور 1394 18:30
حدست درسته خودمم .آخه بین این همه خواننده کی زیاد غر میزنه؟از غر های من تشخیص میدی دیگه .....
پاسخ اسمان پندار : فندقی جونم. اخه فعلا فقط خودت و یکی دیگه از بچه ها درگیر امتحان و کلاسید. خوب بگو ببینم نتیجه امتحان زبانت چی شد؟ راستی برای هیئت علمی اقدام کردی؟
میشلپنجشنبه 19 شهریور 1394 03:54
مباركه.. خبر خیلی خوبی بود. گفتم امسال قراره سال خبرهای خوش باشه، نگفتم؟
من هنوز وقت نكردم برم SSN بگیرم، از دست این درس و مشقها.
شما سه هفته دیرتر از ما رفتین كلاس؟ قبول نیست.
پاسخ اسمان پندار : سلام میشل جان چطوری؟ خیلی نگران اوضاع و احوالت بودم. حتی راستین هم سراغت را میگرفت. راستی همسرت اومد؟ خودت چطوری؟ کم مینویسی برامون از حال و هوات بگو. اررره میشل جان انگار امسال میخواد یکی از سالهای خوب من بشه. کاررا اصلا انتظار نداشتم بگیرم. من هم هفته دیگه سوشال دار میشم:) هاهاها اره کلاسهای ما تازه این هفته شروع شد اما ماشاله از همون جلسه اول سفت و سخت درس دادن.
چهارشنبه 18 شهریور 1394 22:11
سلام خوبی؟ کار پیدا کردی تبریک میگم خانم دکتر عزیز
خبری از این ور آب بدم که اینجا هم بوی مهر میاد بوی کار و تدریس و حق التدریسی
پاسخ اسمان پندار : مرررررسی عزیزم، تو هم موفق باشی با درس و دانشگاه اما من بازباید حدس بزنم بین دوستهای استادو دانشجوم كدوم دوست پیام داده
آیداچهارشنبه 18 شهریور 1394 18:11
سلام آسمان جان
تبریک میگم ب خاطر کار پیدا کردنتون و نگاه قشنگتون ب زندگی
موفق باشی
پاسخ اسمان پندار : مررررسی ایدای گلم، تبریك میگم به خودم بابت داشتن دوستان خوبی مثل شما
کامشینچهارشنبه 18 شهریور 1394 16:16
کامنت قبلی از من بود. ببخش آسمانی جان.
پاسخ اسمان پندار : سلام كامشین ماهم، توچطوری؟ جالبه با اینكه هیچوقت ندیدمت اما هرموقع اینطرف زمینیم احساس همسایگی باهات دارم
چهارشنبه 18 شهریور 1394 16:15
آسمونی جان
امیدوارم دیگه از اون پست های چکه چکه ننویسی و همیشه از این خبرهای خوش بدهی
واقعا خوشحال شدم برات و انگار که شخصا خبر خوشی دریافت کرده باشم به هیجان آمدم.
صبر کن بازهم نتیجه صبوری هات را خواهی دید.
خوبه که از رویا و کابوس آمریکا در آمدی. مطمئن باش که حتی ثروتمندان آمریکائی هم منتظر حراج و روزهای ورود بدون بلیط هستند. امسال تمرین کن که از پیش فرض هایی که داشتی خودت را رها کنی
پاسخ اسمان پندار : كامشین دوست عزیزم ، واقعا خوشحالم كه دوست خوبی مثل تو دارم كه اینطور خواهرانه ازدورمراقب اوضاع و احوال منه و بموقع بدادم میرسه، امیدوارم یكروزی همدیگه را ببینیم و یك نیویورك گردی اساسی كنیم..... اره راست میگی دیگه یواش یواش میتونم واقعیتهای امریكا را جدا از ذهنیات قبلی ببینم، فكر میكنم اول كارم اما تو مسیر:)
رها زندگی منچهارشنبه 18 شهریور 1394 10:22
ای جووونمممممم چ عالیه اسمان خوشحالی.چ خوبه كار پیدا كردی.من تا اون هوراا رو دیدم لبخند عمیقی امد روی صورتم.بینهایت واست خوشحالم...بوس.بوس
پاسخ اسمان پندار : رها جونم ، مررررررررسی گل خانم، اره امسال خیلی خوب شروع شدهزارتا بوووس
نوشته شده در : جمعه 20 شهریور 1394
بهارکیکشنبه 22 شهریور 1394 00:30
آسمونی جونم از چی میترسی؟ عکسای الیزابت تیلور و سوفیا لورن و حتی همین سیبل جان رو سرچ کن میفهمی افسردگی ناشی از بالا رفتن سن یعنی چی. اون بیچاره ها که سرمایه زندگیشون فقط و فقط زیباییشون بوده حالا به این روز افتادن. ماکه ماشششالله هزار ماشششالله علاوه بر زیبایی بی حد و حصر! کلی ویژگیهای منحصر به فرد دیگه ای هم داریم... میتونیم با از دست رفتن زیبایی و پوست خوب و موی سیاه و ناخون دراز، به بقیه اش فکر کنیم که با گذر زمان نابود نمیشن و از بین نمیرن. مامان من حدود شصت ساله است و مدرک تحصیلی بالایی هم نداره. علاوه بر تبلت بازی و ادیت عکس و فیلم و غیره که از پس هر خانوم همسن اون بر نمیاد، دیشب داشت با بچه های من یعنی نوه های گلش والیبال و وسطی بازی میکرد. تازه بُل هم میگرفت. باران هی میخندید و میگفت مامان بزرگ من ورژن جدیده دلتون بسوزه... خوش باش. ول کن عدد و رقم رو...
پاسخ اسمان پندار : بهارک گلم. اره اتفاقا من هم عکسهای این بنده خداهارادیدم . بقول تو بنده خدا اونها که روزی به زیبایی شهره بوده اند. واقعا مثال خوبی زدی. افرین به روحیه مامانت. امیدوارم همیشه شاداب و سرزنده باشن
شلالهشنبه 21 شهریور 1394 10:18
والا اونقدر تو مخ ما از بچگی چپوندن که سی رو رد کردی دیگه پیر شدی و دختر باید ازدواج کنه تو 14 سالگی که ما شور و هیجان زندگی رو خیلی زود از دست میدیم و به عدد سن حساس میشیم
باید همین الان مراقب روح و جسممون هر دوتا باشیم
اونجا هم به اندازه ما به سنشون حساسن آسمونی ؟
پاسخ اسمان پندار : شلاله اره واقعا. من خیلی اوقات به سن دقت نمیکردم و یکهو میدیدم چندسال گذشت اما حالا که دارم به چهل نزدیک میشم برام ترسناک شده . دلم میخواد دودستی بهش بچسبم سنم بالا نره این وریها را نمیدونم. اخه هنوز دوست امریکایی ندارم.
نوشته شده در : سه شنبه 24 شهریور 1394
فندقیجمعه 27 شهریور 1394 14:35
امروز آزمون آموزش و پرورش دادم. معلوم نیس چی میشه
پاسخ اسمان پندار : نگران نباش فندقی جون انشاله اتفاقات خوب می افته
Aliپنجشنبه 26 شهریور 1394 09:47
سلام
انشالله صبر و تلاشتون نتیجه میده و به نتایج پرباری میانجامه.
خوبترینها رو براتون آرزو داریم.
پاسخ اسمان پندار : سلام علی عزیز، حسابی دلم برات تنگ شده بود ، ممنون بابت ارزوی قشنگت ، امیدوارم، همینطور برای شما
زریسه شنبه 24 شهریور 1394 16:37
وای آسمان جان این تیوترنینگ هم سخته ها!!!! اونوقت اون تایمی که شماها هستید خودش که دیگه نیست؟
پاسخ اسمان پندار : راستش سخت نیست فقط خیلی وقت ادم را میگیره. همش باید بشینی ریاضی بخونی. احتمالا دانشگاه به دانشگاه و دانشکده به دانشکده متفاوته. از ما که اینطوریه. اره شکر خداخودش نیست. بااینحال یک گوشه دیوار چیزی شبیه دوربین دیدم.
شلالهسه شنبه 24 شهریور 1394 13:15
اشکالی نداره خب اولاشه یه کم بگذره میتونی خیلی راحت تر توضیح بدی به شاگردات آدمای بداخلاق تحملشون برای منم سخته ولی چاره ای نیس شاید این کار یه در بزرگ برات وا کنه و کارای بهتری رو پیدا کنی عزیزم
آدم یه متر جا هم که باشه ولی برای خودش باشه عالیه امیدوارم خیلی زود یه جای مناسب پیدا کنین خانم دکتر مهربون..
پاسخ اسمان پندار : دقیقا شلاله جون. من هم فکر میکنم بمرور راه بیافتم و تجربه خیلی خوبی برام میشه. تازه باعث میشه زبانم هم بهتر بشه. قدر کارم را خیلی میدونم. اخ از جا نگو که دیگه یواش یواش داره برا خودش مشکلی میشه. البته از نوع کوچیکش
نوشته شده در : شنبه 28 شهریور 1394
سه شنبه 31 شهریور 1394 19:24
آسمونی جان حتما بهتر می دونی کسی که فاند می گیره دستیار شدن در برنامه اش هست و اینکه چه درسی بهش بیافته به شانس و موقعیت رشته اش و استادش بستگی داره. گاهی مجبوری درس هائی را برداری که خودت نگذروندی. بنابراین همه اش زرنگی نیست. ببین الان چه دلشوره ای باید داشته باشه.
پاسخ اسمان پندار : سلام دوست جون، چه اطلاعات خوبی دادی، من میدونستم كه دستیاری تو برنامه هست اما نمیدونستم ممكنه نامربوط به رشته هم باشه، مررسی بابت توضیحات، برای این دوست هم سخت بود اما خوب تونسته بود از پسش بربیاد و تقریبا دوره استرسش تموم شده بود. این دوست عزیزتو ایران هم در عرض ٢-٣ سال پیشرفت كاری خوبی داشته و به سطوح بالای مدیریتی رسیده بود.یكی از عاملهای پیشرفتش در ایران و همینطورگرفتن فاند گذروندن دوره MBA زمان تحصیلش بوده، بنظر من كه باید به این دختریك افرین بلندبالا گفت.دیگه اینكه كلا من تعریف مثبتی اززرنگ خوب دارم و برای ادمهای زرنگ ازنوع (خوب) احترام خاصی قائلم.راستی دوست عزیزم بی اسم افتادی
رویادوشنبه 30 شهریور 1394 07:49
آسمون عزیز اون آدم زرنگ تونسته تو بیان شرایطش هم زرنگی داشته باشه.گاهی ما مجبوریم خیلی از شرایط و آدمها را به خاطر یه منافع و برنامه هایی تحمل کنیم و خم به ابرو نیاریم ما عادت میکنیم به این موضوع و گاهی اگه همه چیز بر وفق مراد باشه باید شک کرد.اون دوستت هم همین طوره اون هوش هیجانی و عاطفی بالایی هم داره که تونسته اون شرایط را قبول کنه چون برنامه داره و میخواد به هدفش برسه شما هم خیلی دل نگران نباش در خد خودت زرنگی اونی هم داره میره دلش به کانادا گرمه وگرنه خودش را به آب و آتیش میزد واسه پیدا کردن کار.تو خودت باش و افکار منفی به دلت راه نده تو میتووونی خودت را دست کم نگیر
پاسخ اسمان پندار : سلام رویای گلم، بنظرم خیلی خوب مساله را تحلیل كردی. وكامل باهات موافقم . مررررسی از كامنت دقیق و پرنكته ات دوست خوبم
بهارک همتییکشنبه 29 شهریور 1394 02:36
سلام خانوم دکتر عزیز. ایشالله موفق باشین.
فکر کنم این زرنگی و خوش شانسی بعضیا، از بس که مهمه و باید کلی روش کار بشه و حتی از دوران بارداری یک جنین باید به آدمی آموزش داده بشه، که دیگه تقریبا یه ویژگی مادرزادی میشه و دیگه بعدا تغییر دادنش و بهوجود آوردنش تو بزرگسالی محال میشه. مثلا الان من و شما بخواییم از این به بعد زرنگ و خوش شانس و چه میدونم همه چیز دان بشیم مگه میشه؟ منم تو محیط کارم اسوه و نمونه یه آدم کله تو برف و از همه جا بی خبر و کسی که نخود زیر زبونش خیس نمیخوره و تا بهش بگن چه خبر باید باید باید همه اخبار رو بریزه بیرون، حتی اگه کسی علاقه ای به شنیدنش نداشته باشه هستم. نمیشه کاریش کرد. همینه که هست. اگرم آدم بخواد عوض بشه باید یه مربی تمام وقت بگیرین و باهاش تو تمام موقعیتها تصمیماتتون رو چک کنین. من که از اصلاح خودم ناامیدم.
پاسخ اسمان پندار : بهارك جونم نصفش را باهات موافقم، بنظر من هم بعضی صفات و خصوصیات بدجوررفته تو وجودمون و تغییر دادنش سخته.اما درعین حال معتقدم هیچوقت نبایدازتغییر خودمون یا حداقل تلاش جهت تغییر ناامیدبشیم، منكه میخوام سعیم را بكنم و یكجورهایی ازخودم بیشترتوقع داشته باشم .تو هم ناامید نشو بهارك جونم
No comments:
Post a Comment